داریم به کف زلفی، محشر به کمین اندر
در هر شکن است آن را صد نافهٔ چین اندر
از سر چو قدم کردم در راه سرکویش
دوزخ به یسار افتاد، جنت به یمین اندر
پیمانهٔ لعلش را کوثر ز سیه مستان
میخانه چشمش را، صد کعبه دین اندر
بتخانهٔ مویش را صد باخته دین بنده
آتشگه رویش را صد شعله جبین اندر
ناخن مزن ای غیرت بر سینهٔ پرداغم
حسرتکده ها دارم، هر گوشه دفین اندر
بلیس شود خیره، آدم چو رخ افروزد
حیرتکده ها داری در یک کف طین اندر
آزاده روی سر کن بنیوش حزین از ما
عیسی به فلک بر شد، قارون به زمین اندر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذابیت صورت و موی معشوق میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویری قوی و استعارههای غنی، حسرت و اشتیاق خود را به تصویر میکشد. وی از زلفهای معشوق، آتش و میخانه سخن میگوید و حالتی از شیدایی و عشق را به نمایش میگذارد. او همچنین به تضادهایی مانند بهشت و جهنم اشاره میکند که نشاندهندهی شدت احساسات اوست. در پایان، شاعر از معشوق میخواهد که با زیباییاش سر او را باطل کند و نشان میدهد که عشق میتواند انسان را به حیرت و شگفتی بیندازد.
هوش مصنوعی: داریم در دستمان زلفی که در هر چین و شکن آن، زیبایی و جذابیتی ویژه وجود دارد و مانند معجزهای در کمین است.
هوش مصنوعی: وقتی که قدم به مسیر او گذاشتم، در سمت چپ من جهنم و در سمت راست من بهشت قرار داشت.
هوش مصنوعی: پیمانهای که او دارد، از خوشی و زیبایی پر شده است و چشمهایش مانند چشمهای پاک و زلال، میخوارگان را سیراب میکند. در وجود او، صد کعبه و معبد وجود دارد که نماد دین و ایمان است.
هوش مصنوعی: بتخانهٔ مویش به معنای جایی است که او معشوقش در آنجا قرار دارد و از نظر شاعر، این مکان به قدری ارزشمند است که دین و ایمان او را به خطر میاندازد. آتشگه رویش به تمثیل زیبایی چهرهی او اشاره دارد که مثل شعلههای آتش، دلبرانگیز و جذاب است. در واقع، این بیت بیانگر شدت عشق و دلبستگی شاعر به معشوقش است که تمامی وجودش را تحتتأثیر قرار داده است.
هوش مصنوعی: ناخن نزن به سینهام، چون دلم پر از حسرت است و در هر گوشهای از زندگیام درد و غم نهفته است.
هوش مصنوعی: آدم وقتی چهرهاش روشن و درخشان میشود، میتواند باعث شگفتی و حیرت دیگران گردد. در واقع، زیبایی و نور او میتواند تأثیر زیادی بر اطرافیان بگذارد و حتی سبب شگفتی و تحیر منبعی از حیرت شود، بهگونهای که در کنار این زیبایی ممکن است چیزهای دیگری هم باقی بماند.
هوش مصنوعی: ای آزادگان، سر خود را به سمت آسمان بلند کنید و از ما بشنوید: عیسی به آسمان رفت، اما قارون به زمین افتاد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ماهی که ز رخسارش فتنهست به چین اندر
وز طرهٔ طرارش رخنهست بدین اندر
افسون لب عیسی دارد به دهان اندر
برهان کف موسی دارد به جبین اندر
کز نوک سلیمانی بر طرف کمر دارد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.