هر کرا در دل خمار عشق و برنایی بود
کار او در عاشقی زاری و رسوایی بود
این منم زاری که از عشق بتان شیدا شدم
آری اندر عاشقی زاری و شیدایی بود
ای نگارین چند فرمایی شکیبایی مرا
با غم عشقت کجا در دل شکیبایی بود
مر مرا گفتی چرا بر روی من عاشق شدی
عاشقی جانانه خودکامی و خودرایی بود
شد دلم صفرایی از دست فراق این جمال
آنکه صفرایی نشد در عشق سودایی بود
آن که یک ساعت دل آورد و ببرد و باز داد
بر حقیقت دان که او در عشق هر جایی بود
از سخنهای سنایی سیر کی گردند خود
جز کسی کو در ره تحقیق بینایی بود
از جمال یوسفی سیری نیابد جاودان
هر کرا بر جان و دل عشق زلیخایی بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و عواطف عمیق عاشقانه است. شاعر از درد و شوقی که در دل دارد صحبت میکند و بیان میکند که زاری و شیدایی نشانههای عاشقیاند. او به عدم توانایی در تحمل غم عشق اشاره میکند و میپرسد چگونه میتواند با این همه درد شکیبا باشد. همچنین، به ویژگی عاشقانی اشاره میکند که در عشق خودکامه و خودرایند و آنهایی که با عشق واقعی مواجه میشوند، باید به دنبال درک عمیقتری باشند. در انتها، شاعر به زیبایی زلیخا و یوسف اشاره میکند و میگوید که هیچکس نمیتواند از این زیبایی سیر شود.
هوش مصنوعی: هر کسی که در دلش عشق و احساس شدت دارد، کار او در راه عشق غالباً به زاری و رسوایی میانجامد.
هوش مصنوعی: من اینجا به شدت تحت تاثیر عشق معشوقان قرار گرفتهام و واقعاً در احوال عاشقی، زاری و شیدایی وجود دارد.
هوش مصنوعی: ای زیبای من، چقدر میتوانی به من صبوری کنی در حالی که دل من از عشق تو پر از غم است و صبر جایی در دل من ندارد.
هوش مصنوعی: تو از من پرسیدی چرا به محبت و عشق به تو روی آوردهام. پاسخ این است که عشق واقعی، با خودخواهی و خودرایی همراه است.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر دوری از آن جمال زیبا، همچون صفرایی (ناراحت و مضطرب) شده است، در حالی که کسی که در عشق دیوانه نشده، هیچگاه قادر به درک این احساسات نیست.
هوش مصنوعی: کسی که توانسته باشد یک لحظه دلبرد را احساس کند و دوباره آن را به حقیقت برگرداند، بدان که او در عشق در هر مکانی حاضر و در دسترس است.
هوش مصنوعی: کسانی که در پی حقیقت و بررسی عمیق هستند، هرگز از حرفهای سنایی خسته نمیشوند.
هوش مصنوعی: هر کسی که عشق زلیخا را در دل و جان خود داشته باشد، هرگز از زیبایی یوسف سیر نخواهد شد و همیشه خواهان او خواهد ماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چشم خودبینی که مست جام زیبایی بود
همچو نرگس بی نصیب از فیض بینایی بود
ای حکیم از جام یکرنگی به بزم ما بنوش
مجلس احباب ما را فیض تنهایی بود
می شود احرام بند کعبهٔ مقصود دل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.