گنجور

 
سنایی

ای کم شده وفای تو این نیز بگذرد

و ا فزون شده جفای تو این نیز بگذرد

زین بیش نیک بود به من بنده رای تو

گر بد شدست رای تو این نیز بگذرد

گر هست بی گناه دل زار مستمند

در محنت و بلای تو این نیز بگذرد

وصل تو کی بود نظر دلگشای تو

گر نیست دلگشای تو این نیز بگذرد

گر دوری از هوای من و هست روز و شب

جای دگر هوای تو این نیز بگذرد

بگذشت آن زمانه که بودم سزای تو

اکنون نیم سزای تو این نیز بگذرد

گر سیر گشتی از من و خواهی که نگذرم

گرد در سرای تو این نیز بگذرد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
شمارهٔ ۱۰۹ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
عراقی

تا کی کشم جفای تو؟ این نیز بگذرد

بسیار شد بلای تو، این نیز بگذرد

عمرم گذشت و یک نفسم بیشتر نماند

خوش باش کز جفای تو، این نیز بگذرد

آیی و بگذری به من و باز ننگری

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه