صحبت معشوق انتظار نیرزد
بوی گل و لاله زخم خار نیرزد
وصل نخواهم که هجر قاعدهٔ اوست
خوردن می محنت خمار نیرزد
ز آن سوی دریای عشق گر همه سودست
آن همه سود آفتِ گذار نیرزد
این دو سه روز غم وصال و فراقت
این همه آشوب کار و بار نیرزد
روز شود در شمارم از غم جانان
خود عمل عاشقی شمار نیرزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر ناامیدی و عدم ارزش عشق و وصال در برابر درد و رنجی است که معشوق به همراه دارد. شاعر به این نتیجه میرسد که حتی صحبت درباره معشوق و انتظار آن نیز ارزشی ندارد، چرا که زخمها و غمهای عشق بیشتر از خوشیهای آن به چشم میآید. او از وصال و لذتهای آن میگذرد و میگوید که این مدت کوتاه غم و جدایی، در برابر آشوبی که عشق به وجود میآورد، ارزش ندارد. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که تحمل درد و رنج عاشقانه، خود هیچ ارزشی ندارد.
هوش مصنوعی: گفتگو با معشوق آنقدر ارزش ندارد که به خاطر آن زحمتی مثل بوی گل و لاله یا درد و زخم خار را تحمل کنم.
هوش مصنوعی: من به وصال (دوستی) نخواهم رسید؛ چرا که جدا شدن از او طبیعت اوست. نوشیدن می و تحمل درد و رنج ناشی از آن نیز ارزشش را ندارد.
هوش مصنوعی: اگر همهچیز از طرف عشق به دست آید، اما آنچه به دست میآید موقتی و گذرا باشد، ارزشش را ندارد.
هوش مصنوعی: این چند روز که به خاطر دوری و نزدیکی عشق خود درگیر غم هستم، این همه آشفتگی و مشکلات زندگی ارزشش را ندارد.
هوش مصنوعی: روز، به عنوان یک واحد زمان در زندگی من، محسوب میشود و چنانچه از درد و غم معشوق خود بگذرم، عمل عاشقیام ارزش چندانی نخواهد داشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.