شمارهٔ ۱۹ - و برای او
هر که به کف قوت صبح و شام ندارد
راحتی از زندگی به کام ندارد
در بر اغیار و یار هیچ ندارد
مرد تهیدست احترام ندارد
گر بود از نسل معن و حاتم وقا آن
نزد کسی اسم و رسم و نام ندارد
شمع حیات وی از شماتت دشمن
جز نفسی بیشتر دوام ندارد
هر که فقیر است غیر از آنکه بمیرد
زخم درون وی التیام ندارد
دولت دنیا به خرج میرود امروز
کار به شیرینی کلام ندارد
جامه چرکین فقر هر که ببر کرد
هیچ کسش رغبت سلام ندارد
دهر چراگاه اِغنیاست که هست
همچو خری گو بسر لجام ندارد
غیر خدا خوش به حال آنکه چو (صامت)
چشم تمنا ز خاص و عام ندارد
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...