شمارهٔ ۳۸ - مرثیه
صبا به باغ جنان رو تو آه و زاری کن
ز دیده بهر پیمبر سرشک جاری کن
بگو حسین تو تنها و بیمدد کار است
بیا به کوفه از آن شهریار یاری کن
ز تشنگی جگر عترت تو گشته کباب
بیا به گلشن خود فکر آبیاری کن
ز بهر آب حسین از سکینه گشته خجل
ز نور دیده خود رفع شرمساری کمن
حواله گشته به زینب رکاب داری شاه
نظر به حال حسین موسم سواری کن
شده چو خانه زنبور جسم شاه شهید
بیا و چاره این زخمهای کاری کن
حسین تو ز قفا داد سر به راه خدا
نظر به شوق وی از بهر جان نثاری کن
یتیم پروری آخر ثواب میباشد
بیا سکینه خود را نگاهداری کن
برای بخشش عصیان خویشتن (صامت)
به ماتم شه لب تشنه اشگباری کن
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...