دلم بهانه رویت زیاد میگیرد
به شوق وصل تو فال زیاد میگیرد
رخت هر آن چه ز عاشقکشی نمیداند
ز چشم شوخ سیاه تو یاد میگیرد
ز روی تجربه مغروری از جهان غلطست
که دهر هر چه به هر کس که داد میگیرد
تو شاه کشور حسنی ولی عدالت کن
که شاه مملکت از عدل و داد میگیرد
به غیر رخ منما پیش دیده (صامت)
که شعله غمش اندر نهاد میگیرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از longing (دلتنگی) و میل به وصال معشوق صحبت میکند و بیان میکند که چقدر به یاد او دلتنگ میشود. او میگوید که زیبایی و ضربههای عشق را از نگاه معشوق یاد گرفته است. شاعر همچنین به اشتباهاتی که در دنیا وجود دارد اشاره میکند و از معشوق میخواهد که به عدالت فکر کند، چرا که برقراری عدالت در زندگی مهم است. در نهایت، شاعر از زیبایی معشوقش سخن میگوید و میگوید که هیچ چیز دیگری نمیتواند جایگزین او باشد.
هوش مصنوعی: دل من همیشه به یاد تو و زیباییات دلنگران است، و به خاطر اشتیاق به نزدیکیات، زیاد به نشانهها و فالها توجه میکنم.
هوش مصنوعی: هر چیزی که دل عاشق را به درد میآورد و او از آن خبر ندارد، از نگاه بازیگوش و سیاه تو یاد میگیرد.
هوش مصنوعی: از روی تجربه میتوان فهمید که به دنیا فخر کردن بیفایده است، زیرا زمان هر چیزی را که به کسی میدهد، در نهایت پس میگیرد.
هوش مصنوعی: تو پادشاه سرزمین خوبی، اما عدالت را فراموش نکن؛ زیرا قدرت پادشاهی بر اساس انصاف و عدل استوار است.
هوش مصنوعی: به جز چهرهام را به کسی نشان مده، زیرا که آتش غم در دلش شعلهور میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.