چو اندر باختر اورنک حشمت مهر خاور زد
سوی ظلمات شب گفتی، مگر ماوی سکندر کرد
و یا شد یوسف کنعان به شهر مصر در زندان
زلیخا بر سریر مهتری بنشست و افسر زد
به گردش اختران چون دختران جا کرده جابرجا
یکی بگرفته دف بر کف دگر چنگی به مضمر زد
و یا بر تخت جمشیدی مکان بگرفت ضحاکی
ز جم بگرفت جام زرفشان بر تارکش بر زد
چنان جیش حبش بگرفت روی عرصه غبرا
که دود تیرگی از خاک بر افلاک اخضر زد
یکی خوردی دریغ از دولت جمشیدی جاهش
یکی از صدمه ضحاک ظلمت آب بر سر زد
که ناگه بیرق انوار فتح مهر شد ظاهر
فریدون وار شمع خور علم بر سطح اغبر زد
بزد تیغی پی کیفر به فرق شحنه ظلمت
چو شمشیری که بر مرحب علی در فتح خیبر زد
نمیگویم سر تیغش گذشت از راکب و مرکب
ولی گویم که شمشیرش ز جبرائیل شهپر زد
کلام الله ناطق صادر اول سمی حق
شهنشاهی که در ترویج دین چون آستین بر زد
زرنک کفر و شرک و بتپرستی تیره بدعالم
ز عکس تیغ وی اسلام سراز روشنی بر زد
از آن آمد هیولا قابل صورت به زیبایی
که شخص وی صلای هستی اندر جسم جوهر زد
که غیر از مرتضی در جایگاه مصطفی خوابید
که غیر از وی قدم را بر سر دوش پیمبر زد
که شد غیر از علی اندر چهل جا یک شبی مهمان
عجب تر کاندر آن شب نزد زهرا سر به بستر زد
میان کثرت و وحدت نظر کردم چه با قدرش
به قدر یک الف از حد وحدت گام کمتر زد
تواند ظاهر اوهام را پی برد بر ذاتش
تواند مرغ تن آبی به آذر چون سمندر زد
به مدح شوهر زهرا و ابن عم پیغمبر
همایون مطلعی از شرق طبعم سر چو اختر زد
عجب نقشی ز نوک کلک صورت آفرین سر زد
که بر خود آفرین ذات مصور از مصور زد
ندانم چیست واجب چیست ممکن آنقدر دانم
که هستی از طفیل ذاتش از کتم عدم بر زد
به محشر میتوان گفتن قسیم جنب و نارش
هر آن کس در توسل دست بر دامان قنبر زد
اگر پیچید زمینو آسمان سر را ز فرمانش
تواند سر به سر اوضاع ایشان را به هم برزد
اگر بهر محبان علی نبود نمیدانم
خدا بهر چه طرح جنت و طوبی و کوثر زد
شهنشاها به این عزت ملک جاها بدین حشمت
تغافل از غریبانت مرا آتش پیکر زد
به دشت کربلا بودی و دیدی نور عینت را
چو مرغ نیم بسمل در میان خاک و خون پر زد
تو میدیدی که میکرد التماس قطره آبی
تو میدیدی لگد بر سینهاش شمر ستمگر زد
تو میدیدی که بر آن پیکر صدپاره از هر سو
یکی تیر سه شعبه دیگری شمشیر و خنجر زد
برای آنکه در مطبخ نهد بر روی خاکستر
به نوک نی سر فرزند تو خولی کافر زد
تو میدیدی چه آمد به جدل ملعون ببالینش
برای خاتمی آتش به عرش حی اکبر زد
تو میدیدی به راه شام زینب دختر خود را
که کعب نی به کتف وی ز کینه هر ستمگر زد
تو میدیدی یزید بیحیای کافر بیدین
به لبهای حسینت خیزران را بس مکرر زد
شها هرچند نبود لایق مداحیت (صامت)
ولی بهر گدایی گام همت سوی این در زد
نیم نومید از الطفت که کلب آستان تو
تواند در تفاخر پا به تخت تاج قیصر زد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به توصیف مقام و عظمت امام علی (ع) و حوادث تاریخی و معنوی مربوط به وی و خاندانش میپردازد. شاعر از نمادها و داستانهای قدیمی مانند سکندر، یوسف و جمشید استفاده میکند تا به مقایسهی علی (ع) با شخصیتهای بزرگ بپردازد و از مقام والای او و زحماتش در ترویج اسلام و دفاع از حق و عدل بگوید. همچنین، وقایع عاشورا و مصیبتهای اهل بیت به ویژه امام حسین (ع) و زینب (س) مورد توجه قرار گرفته است. در نهایت، شعری است نشاندهندهی عشق و ارادت به اهل بیت و ابراز ناراحتی از ظلمهایی که بر آنان رفته است.
هوش مصنوعی: زمانی که در سمت غرب، نور خورشید با شکوه و زیبایی میدرخشد و به سمت تاریکی شب میرسد، گویی که سکندر در آنجا زندگی میکند یا اقامت دارد.
هوش مصنوعی: یوسف، پسر یعقوب، به شهر مصر رفت و به زندان زلیخا افتاد. در آنجا او مقام و قدرتی پیدا کرد و بر تختی نشسته و تاجی بر سر گذاشت.
هوش مصنوعی: در میان چرخش ستارهها که مانند دختران در مکانهای گوناگون قرار گرفتهاند، یکی در دستش دفی دارد و دیگری چنگی را به نغمهپردازی میزند.
هوش مصنوعی: و یا بر تخت جمشید، ضحاکی جا گرفت که از جم به او رسید و جام زرق و برق بر تیرک خود زد.
هوش مصنوعی: چنان که رنگ چهره حبشی به تیرگی و کدری گرایید که غبار و دود ناشی از آن به آسمان سبز فرستاده شد.
هوش مصنوعی: یک بار که از نعمت و خوشبختی بهرهمند شدی، افسوس که آن زمان مانند دوران جمشید، پادشاه بزرگ و دانا نبود. همچنین، یکی از آسیبهایی که ضحاک، آن پادشاه ستمگر، به مردم زد، مانند سیلابی بود که بر سر آنها فرود آمد.
هوش مصنوعی: ناگهان پرچم نور پیروزی نمایان شد، همچون فریدون که شمع روشنایی را بر روی خاک پاشید.
هوش مصنوعی: او با تیغی به دنبال مجازات بر روی سر شحنه ظلمت فرود آورد، همچنان که علی شمشیری را بر مرحب در فتح خیبر زد.
هوش مصنوعی: نمیگویم که سر تیغش تنها از راکب و مرکب گذشت، اما میگویم که شمشیرش از جبرائیل بالاتر رفت.
هوش مصنوعی: این جمله به توصیف کلام خداوند اشاره دارد که به عنوان نیرویی اولیه و مهم در گسترش دین عمل میکند. این کلام، که همچون یک فرمانروای بزرگ و قدرتمند است، در ترویج اصول و آموزههای دینی به شکلی فعال و مؤثر عمل کرده و به مانند آستینی که برای کمک و حمایت بالا زده میشود، در خدمت انتشار ایمان و پیغام الهی قرار دارد.
هوش مصنوعی: زرنک که به معنای کم رنگ و ضعیف است، به کفر، شرک و بتپرستی اشاره دارد که تاریکیهای جهل را در جهان پدید میآورد. اما با ظهور اسلام به مانند نور تیزی که از یک تیغ میتابد، این تاریکیها به روشنی تبدیل میشوند. به عبارت دیگر، اسلام به عنوان یک حقیقت روشن، این ابهام و تاریکیها را از بین میبرد و دنیای جدیدی را معرفی میکند.
هوش مصنوعی: این مصرع به این معناست که هیولا یا موجودی خاص به شکلی زیبا و قابل مشاهده درآمده و این زیبایی به قدری است که وجود آن شخص در بدنش به وضوح احساس میشود.
هوش مصنوعی: غیر از علی، کسی در مقام پیامبر خوابیده و غیر از او، کسی قدمش را بر دوش پیامبر نگذاشته است.
هوش مصنوعی: جز علی در چهل جا کسی مهمان نشد و شگفت اینکه در آن شب، او در کنار فاطمه به بستر رفت.
هوش مصنوعی: در میان تنوع و تفاوتها فکر کردم، با وجود ارزشمندی که دارد، به اندازه یک حرف الف از مقام یکتایی فاصله داشت.
هوش مصنوعی: کسی که میتواند به عمق واقعیات و الهامها پی ببرد، همانند مرغ آبی که در آتش زندگی میکند و از آن آسیب نمیبیند، میتواند ذات خود را بشناسد و به بالندگی برسد.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر از خوشحالی و شگفتی خود در مورد شخصیت والای شوهر حضرت زهرا (ع) و پسرعموی پیامبر (ص) صحبت میکند. او بیان میکند که مانند ستارهای درخشنده از سمت شرق وجود او را میستاید و به عظمت و ارزش او اشاره میکند.
هوش مصنوعی: به چه شگفتی، طرحی که قلم خالق بر لبان صورت آفرینش به وجود آورد، آنقدر زیبا است که حتی خود خالق هم به این زیبایی آفرین میگوید.
هوش مصنوعی: نمیدانم چه چیز لازم است و چه چیز ممکن است، اما تا جایی که میدانم، وجود همه چیز به واسطهی ذات او از حالت عدم به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: در روز قیامت میتوان گفت که هر کسی که به وسیلهٔ قنبر، دست به دامان او شده است، در صف کسانی است که از او کمک میطلبند و به نوعی در جماعت خاصی قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: اگر زمین و آسمان به هم بیفتند و به هم بریزند، فقط اوست که میتواند بر همهچیز تسلط داشته باشد و اوضاع را به سامان کند.
هوش مصنوعی: اگر به خاطر دوستداران علی نبود، نمیدانم خداوند برای چه بهشت، درخت طوبی و نهر کوثر را خلق کرده است.
هوش مصنوعی: پادشاهان با این عظمت و مقام، در این سرزمینها به خاطر این همه جلال و شکوه، بیاعتنایی به غریبان، مرا به آتش کشیده است.
هوش مصنوعی: در دشت کربلا بودی و چشمانت را دیدی که همچون پرندهای نیمهجان در میان خاک و خون پرواز میکند.
هوش مصنوعی: تو شاهد بودی که چگونه آن کس در تلاش برای به دست آوردن یک قطره آب، التماس میکرد و در عین حال میدیدی که ظالمی با لگد بر سینهاش میزند.
هوش مصنوعی: تو میدیدی که در آن پیکر تکهتکه، از هر سمت یکی تیر سهشعبه و دیگری شمشیر و خنجر زد.
هوش مصنوعی: برای اینکه در آشپزخانه بتواند بر روی خاکستر بنشیند، خولی کافر با نوک نی به سر فرزند تو ضربه زد.
هوش مصنوعی: تو میدیدی که چه بلاهایی بر سر او رفت، در حالتی که برای خاتمی تلاش میکرد و با دلی پر از آتش و هیجان به عرش الهی نزدیک شد.
هوش مصنوعی: تو میدیدی که زینب دختر خود را در راه شام با کعبه نی روی دوش، به خاطر کینهای که هر ستمگری داشت، حمل میکند.
هوش مصنوعی: تو شاهد بودی که یزید، که انسان بیحیا و کافر بود، بارها و بارها با خیزران به لبهای حسین ضربه زد.
هوش مصنوعی: هرچند که او شایسته ستایش تو نیست، اما به خاطر نیاز و گدایی، با اراده و عزم خود به درگاه تو آمد.
هوش مصنوعی: نیم ناامید از محبت تو هستم؛ حتی سگی که در آستان تو زندگی میکند، میتواند با تکبر به تخت پادشاهی قیصر برسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
غلیواج از چه مبشوم است ؟ از آنکه گوشت بر باید
همه ایرا مبارک شد که قوتش استخوان باشد
فلک بر تارک کیوان کند مسند مر آن را کاو
سنات را کند بالین و از خاک درت مسند
بسا پیر مناجاتی که از مرکب فرو ماند
بسا یار خراباتی که زین بر شیر نر بندد
زهی صدری که خصمت را گیا نفرین همی خواند
نگر تا آنکه جان دارد چه نفرین بر زبان راند
مبارک حضرتا، ایام در ظل تو آساید
مقدس خاطرا، اسلام را رای تو پیراید
روان صاحب الاعراف موقوف است تا محشر
[...]
مرا دلبر چنان باید که جان فتراک او گیرد
مرا مطرب چنان باید که زهره پیش او میرد
یکی پیمانهای دارم که بر دریا همیخندد
دل دیوانهای دارم که بند و پند نپذیرد
خداوندا تو میدانی که جانم از تو نشکیبد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.