باید ای خامه بپرداخت ز نو دفتر دیگر
تا بسر بر نهم از مدح علی افسر دیگر
حجت بالغه ایزد منان که بکبهان
نیست اثنی عشری را به جز او سرور دیگر
اذن واعیه حق وصی احمد مکی
که نبدختم رسل را به جز او یاور دیگر
شوهر دختر پیغمبر خاتم که به عالم
بهر این زوجه و آن زوج نبد همسر دیگر
اولین مطلع و دیباچه خلقت که نباشد
به علوم نبوی غیر جنابش در دیگر
طلعت پرده نشین صمد لم یزلی را
نیست در کشور امکان به از او مظهر دیگر
به همه خلق بگویید ز هفتاد و دو منسب
که مرا نیست به جز شیر خدا رهبر دیگر
بسکه دیدم ز علی کار خدایی و شنیدم
بسکه هر لحظه عیان شد رخش از منظر دیگر
شده نزدیک کنم کفر به اقوال نصیری
خلق گیرم که شمارند مرا کافر دیگر
یا علی از چه نکردی گذری سوی حسینت
آن زمان کو نبدش غیر خدا یاور دیگر
به زمین سود جبین گفت وی از گفته جودی
کاش میبود مرا بر تن خونین سر دیگر
لب عطشان و دل سوخته و دیده گریان
تا به راه تو جدا میشدی از خنجر دیگر
کاش از بهر سر نیزه وزیر سم مرکب
بود از بهر حسین صد سر و صد پیکر دیگر
بهر قربان شدن کوی تو اندر راه امت
داشتم کاش در این دشت بلا اکبر دیگر
تا ز پیکان بلا چاک نمایند گلویش
ای دریغا که مرا نیست علی اصغر دیگر
تا جدا بار دیگر میشدی از ضربت شمشیر
کاش میبود در انگشت من انگشتر دیگر
ساربان تا که جدا از طمع بند نمودی
کاش دست دگرم بودی و بند زر دیگر
سنگباران بنمودند سرم را بسرنی
کاش چون کوفه و چو نشام بدی کشور دیگر
تا سرم را بنهادی سر خاکستر مطبخ
کاش چون خولی دیگر بدی و کافر دیگر
تا ز کوفه بره شام برندش به اسیری
همچو زینب بدی ای کاش مرا خواه دیگر
شامیان تا بنمایند طمع بهر کنیزی
کاش میبود یکی فاطمهام دختر دیگر
شرح سازند مر شمه از دفتر (صامت)
که به هر گوشه ز نو گشته بپا محشر دیگر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف ویژگیها و مقام بلند علی (ع) میپردازد و بر بینظیری او در میان انسانها تأکید میکند. شاعر از ویژگیهای منحصر به فرد علی، مانند شویی دختر پیامبر و اولین خلق، سخن میگوید و به نحوی از معصومیت و مقام رفیع او نسبت به دیگران یاد میکند. همچنین، شاعر با احساس عمیق دلتنگی و حسرت، آرزو میکند که ای کاش شرایطی متفاوت به وجود میآمد تا به دشمنی که با علی و خاندان او انجام شده، پاسخی داده شود. او با بیانی عاشقانه و اندوه بار، از دلتنگی برای علی و کربلا و یاد حسین (ع) صحبت کرده و حسرت بر دلدارانی که از دست رفتهاند را میکشد. در نهایت، شاعر به تشخیص اهمیت و تأثیر وجود علی (ع) و نسل او در میان مردم اشاره کرده و یادآور میشود که او باید همیشه در یادها باقی بماند.
هوش مصنوعی: ای قلم، باید برای نوشتن بافت جدیدی اقدام کنی تا بتوانم با ستایش علی، دست به سرودن افسانهای دیگر بزنم.
هوش مصنوعی: حجت روشن و واضح خداوند، کسی است که هیچ کس جز او را به عنوان پیشوا نمیتوان شناخت.
هوش مصنوعی: اجازهای که در دل دارم، حق وصی احمد مکی است و غیر از او حامی و یاوری برای پیامبران دیگر نمیشناسم.
هوش مصنوعی: شوهر دختر پیامبر اسلام تنها همسر او بود و هیچ همسر دیگری نداشت.
هوش مصنوعی: این متن به این معناست که اولین آغاز و مقدمه آفرینش، هیچ چیزی جز وجود شخصیت بزرگ و والای پیامبران نیست و در دیگر علوم و دانشها هیچ چیز مشابه آن وجود ندارد.
هوش مصنوعی: چهره زیبای خداوندی که ازلی و بیپایان است، در هیچ جای این عالم امکان، جلوهای بهتر از او وجود ندارد.
هوش مصنوعی: به همه بگویید که از هفتاد و دو مقام و منصب خبری نیست، چون من فقط شیر خدا را به عنوان رهبر خود دارم و به غیر از او کسی را نمیپذیرم.
هوش مصنوعی: به خاطر دیدن اعمال الهی علی و شنیدن روایتهایی که نشان میدهد هر لحظه شخصیت او از زوایای مختلف نمایان میشود، به شدت تحت تاثیر قرار گرفتم.
هوش مصنوعی: میخواهم به طور نزدیک عقاید غیرمعمول را به گفتار نصیریها مرتبط کنم، به طوری که مردم مرا کافر بخوانند.
هوش مصنوعی: ای علی، چرا در آن زمان که هیچ یاری جز خداوند برای حسین نبود، از او عبور نکردی؟
هوش مصنوعی: به زمین گفت فریبندهای که ای کاش سر دیگری بر تنم بود و خونین.
هوش مصنوعی: لبان تشنه، دل سوزان و چشمان گریان من، تا زمانی که از تو جدا شدم، مانند آسیب دیگری بود.
هوش مصنوعی: ای کاش برای حسین، سم مرکب از هزاران سر و جسم دیگر میبود که درعوض سر نیزه وزیر قرار گیرد.
هوش مصنوعی: در آرزوی قربانی شدن در مسیر عشق تو بودم. ای کاش در این سرزمین پر از درد و رنج، بار دیگر فرصتی برای چنین فداکاری پیش میآمد.
هوش مصنوعی: شخصی در اینجا به نداشتن علی اصغر دیگری حسرت میخورد، همچنین از درد و عذابی که بر او وارد میشود، سخن میگوید. او تصور میکند که چقدر دلتنگ است و از پیکان بدبختی که به او آسیب میزند، ناله میکند. در واقع، این بیان احساس عمیق اندوه و فقدان است.
هوش مصنوعی: دوست دارم دوباره از ضربه شمشیر جدا شوم؛ ای کاش یک انگشتر دیگر در انگشت من بود.
هوش مصنوعی: ای چوپان! زمانی که از خواهشهای دنیوی خود چشم پوشیدی، ای کاش که باز هم دست دیگری داشتم تا بتوانم با آن خود را به طلا و مال و ثروت دیگر ببندم.
هوش مصنوعی: سردی و سختی روزگار بر سرم فرود آمد، ای کاش مانند کوفه و نشام (سرزمین خیال) همه چیز خوش و دلپذیر بود.
هوش مصنوعی: تا زمانی که سرم را بر خاکستر آشپزخانه بگذاری، کاش مانند خولی دیگری باشی و به کفر روآوردهای دیگر.
هوش مصنوعی: دلم نمیخواست که زینب را از کوفه به شام ببرند و او را به اسیری بگیرند. کاش من هم برادری داشتم که مرا به آن وضعیت دچار نکند.
هوش مصنوعی: عربها برای به دست آوردن کنیز، طمع میکنند، ای کاش یکی مثل دختر فاطمه در میانشان بود تا این طمع را نداشته باشند.
هوش مصنوعی: در این متن به این اشاره شده است که نویسنده یا شاعر در حال توضیح دادن یک موضوع یا معمولاً یک اثر ادبی است. به نوعی، به نظر میرسد که هر قسمت از این اثر، مانند یک روز حساب و کتاب، کاملاً جدید و با شکوه به نظر میرسد. به عبارت دیگر، این اثر میتواند به اندازهای تأثیرگذار و چشمنواز باشد که به نوعی دوباره به وجود آمده و حوادث مهم و تغییرات بزرگ را به تصویر میکشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.