گنجور

 
سام میرزا صفوی

از جماعت زرگران تبریز است اما از زرگری میل بظرافت بیشتر دارد و در شعر خود را قرینه خسرو و سعدی می پندارد و قصیده ی ردیف آفتاب شعرا را جواب گفته بود، مطلع قصیده تزریق واقع شده من هر چند سعی کردم مطلع را تغییر داده مطلعی دیگر گوید فایده نداد . مطلع اینست :

در صدد اصلاحی بی مزه بر آمد . اما چون جوانست امید که انصافی پیدا کند بهر حال این چند مطلع از اوست :

چون سایه ای که سرو ندارد بر آفتاب

امروز کرده غنچه لبی گفتگوی ما

زان گفتگو شکفته گل آرزوی ما

بی واسطه گردید زما یار پریشان

گشتیم از این واسطه بسیار پریشان

صبر از رخ او در دل صد پاره ندارم

جز دادن جان و غم او چاره ندارم

بیماری من چون سبب پرسش او بود