از جمله شاگردان مولانا علامه دوانی است و در علو سلیقه و صفای خاطر قرینه فغانی، احیای آثار ارباب آن دیار از اوست و شرف و افتخار آنطایفه بدو چنانکه نتایج طبعش مؤید این مقال و مصداق این حال است :
که تند میشوی از هیچ هر زمان با من
به هر که آن مه بد خو بگفتگو آید
بود کنایه طبعش در آن میان با من
برای مصلحتی دوش گفته ام سخنی
سخن نمیکند امروز بهر آن با من
من کی ام از هوای دل، خانه بباد داده ای
از سر خود گذشته ای در پی دل فتاده ای
دل زکفم ربود و رفت از پی جان دیگری
طرف کله شکسته ای، بند قبا گشاده ای
اگر چه مستی می صد عذاب می آرد
خوشم که سوی توام بی حجاب می آرد
از برای توبه هرکس که شدم تلخ سخن
تو شدی یاروی و دشمنیش ماند بمن
بهر تو ام کشند . تو آهی نمیکنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
عجب شبی بمن دردمند میگذرد
غزل
ندانمت که چنین ساخت بدگمان با من
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.