از جمله شاگردان مولانا علامه دوانی است و در علو سلیقه و صفای خاطر قرینه فغانی، احیای آثار ارباب آن دیار از اوست و شرف و افتخار آنطایفه بدو چنانکه نتایج طبعش مؤید این مقال و مصداق این حال است :
که تند میشوی از هیچ هر زمان با من
به هر که آن مه بد خو بگفتگو آید
بود کنایه طبعش در آن میان با من
برای مصلحتی دوش گفته ام سخنی
سخن نمیکند امروز بهر آن با من
من کی ام از هوای دل، خانه بباد داده ای
از سر خود گذشته ای در پی دل فتاده ای
دل زکفم ربود و رفت از پی جان دیگری
طرف کله شکسته ای، بند قبا گشاده ای
اگر چه مستی می صد عذاب می آرد
خوشم که سوی توام بی حجاب می آرد
از برای توبه هرکس که شدم تلخ سخن
تو شدی یاروی و دشمنیش ماند بمن
بهر تو ام کشند . تو آهی نمیکنی