جوانی بغایت دردمند و بی تعین است و بسی فضایل دارد. از جمله در رمل و نجوم از بی نظیران است و بر دقت ذهن و وقوف بر غث و ثمین شعر از بی بدلان است طبعش در اصناف و اسالیب سخن چسبان چنانکه از اشعار او قیاس توان کرد :
کجا در خاطر آن مه در آیم
نشسته گرد خواری بر رخ از عشق
بچشم غیر از آن رو کم نمایم
در وصلش زنم هر دم ضمیری
که تا بر خود بلا را در گشایم
دل بکوی یار و من بسیار دور افتاده ام
او به دل نزدیک و من از یار دور افتاده ام
آنچه می بینم به رویت نیست در روی دگر
ورنه میدادم ز جورت دل به بدخوی دگر
زآنهمه خواری کنی با من که میدانی نماند
پای رفتن ز آستانت بر سر کوی دگر
شود از خواب بیدار و چو بیند روی در رویم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
این غم غنیمت است ز بخت سیاه ما
غزل
دلا چون من همه مهر و و فایم
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.