هروی است در محلی که هنوز سبزه عذار خط بر گرد رخسار او نبود بر خلاف غزالان با سگ صفتان دون ملاقات میکرد و بعد از آنکه روی ماندن در وطن مألوفش نماند بعراق آمد و شاعر شد با آنکه هیأت یوز داشت خود را بغزالی مشهور ساخت میگوید این مطلع از منست :
تا در اقلیم جمالت پادشاهی داده اند
مهر و مه بر خوبی حسنت گواهی داده اند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
مطلع
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.