از آدمیزده های شهر خود است و در علم سیاق وقوفی دارد و در شعر طبعش بسیار خوبست، این چند مطلع از اوست:
چون شد سرم به تیغ جدایی ز تن جدا
سر بی تو خون گریست جدا و بدن جدا
صبا دارد بکف چو گان زلف عنبر افشانش
ببازی میزند هر لحظه بر گوی زنخدانش
جای سنگش بر تنم پیراهن نیلوفریست
گرد گلخن بر سر آن جامه خاکستری است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن درباره شاعری از شهر خود نویسنده است که در ادبیات و شعر استعداد خوبی دارد. چند مطلع از اشعار او آورده شده که احساساتی مانند جدایی، عشق و زیبایی را به زیبایی بیان میکند. اعم از غم و اندوه جدایی و توصیف شور و شوق در مورد محبوب و ویژگیهای زیبای او.
هوش مصنوعی: او از اهل شهر خود است و در زمینه ادبیات و شعر دانش و تسلط خوبی دارد و استعدادش در سرودن شعر بسیار بالا است. در اینجا چند بیت از اشعار او را ارائه میدهیم:
هوش مصنوعی: وقتی که سرم از بدن جدا شد و به واسطه جدایی از تو به شدت غمگین و نالان گشت، بدنم نیز از تو جدا ماند و به حال خود افتاد.
هوش مصنوعی: نسیم به نرمی و لطافت در دست دارد گیسوان معطر او را و هر لحظه بر روی صورتش بازی میکند.
هوش مصنوعی: بر تن من پیراهنی به رنگ نیلوفر است که جای سنگ بر آن مشخص شده و بر سر آن لباس خاکستری رنگی وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.