گنجور

 
سام میرزا صفوی

دهک محله ایست از محلات قزوین اشعار متین او پر زور و رنگین در اوایل حال در کارگاه جولاهی دست و پایی میزد و در بعضی اوقات از او اشعار آبدار سر میزد بگوش اقاصی و ادانی رسید و خوش خوش خبر سخن درویش بمجلس سلطان یعقوب کشید او را بسایه سریر طلب کردند حسب الأمر بخدمت آن پادشاه رسید. مشهور است که این مطلع را در بدیهه جهت جوان پروانچی که در خدمت پادشاه حاضر بود و اتاقه بر سر داشت گفت :

اهل مجلس قوت طبعش را از این بدیهه قیاس کرده و در تعظیمش افزودند و روز بروز مرتبه او پیش آمده از جمله شعرای مقرر پایتخت شده گویند که مولانا جامی این مطلع او را بغایت پسندیده بوده است :

اتاقه نیز بسر میکند پریشانم

منزل عشق که وادی سمومست و سراب

این اشعار نیز از اوست :

تا مگر آید دگر ره نام شیرینش بگوش

بغیر ناقه لیلی که می کند خاری