دهک محله ایست از محلات قزوین اشعار متین او پر زور و رنگین در اوایل حال در کارگاه جولاهی دست و پایی میزد و در بعضی اوقات از او اشعار آبدار سر میزد بگوش اقاصی و ادانی رسید و خوش خوش خبر سخن درویش بمجلس سلطان یعقوب کشید او را بسایه سریر طلب کردند حسب الأمر بخدمت آن پادشاه رسید. مشهور است که این مطلع را در بدیهه جهت جوان پروانچی که در خدمت پادشاه حاضر بود و اتاقه بر سر داشت گفت :
اهل مجلس قوت طبعش را از این بدیهه قیاس کرده و در تعظیمش افزودند و روز بروز مرتبه او پیش آمده از جمله شعرای مقرر پایتخت شده گویند که مولانا جامی این مطلع او را بغایت پسندیده بوده است :
اتاقه نیز بسر میکند پریشانم
منزل عشق که وادی سمومست و سراب
این اشعار نیز از اوست :
تا مگر آید دگر ره نام شیرینش بگوش
بغیر ناقه لیلی که می کند خاری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
سفال چرخ بود کاسه گدایی ما
مطلع
بلای کاکل او بس نبود بر جانم
غیر مجنون که در این آب و هوا دارد تاب؟
مطلعیات
کوهکن در کوه شیرین گفتی و گشتی خموش
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.