در صاحب حسنی شاعر شد و او را مدد میکردند لاجرم ریشش سربزد و دیگر از شعر دم نزد . آخر پایمال استخفاف گشته بخفافی قرار گرفت . این دو مطلع از اوست :
غایب مشو ای نور دو چشم از نظر ما
نیکو نبود روز گذشتن ز سر ما
بشنو این نکته سنجیده ز غم خورده ی عشق
که به از زنده ی بی عشق بود مرده ی عشق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
مطلع
هوش مصنوعی: شاعر در دوران جوانی با زیباییها و لطافتهای زندگی آشنا شد و به شعر گفتن روی آورد. اما به مرور زمان، به دلیل عواملی که باعث کاهش ارزشهای او شد، دیگر نتوانست به سرودن شعر ادامه دهد و در نتیجه به سکوت روی آورد. در نهایت، او به حالتی رسید که به نوعی به انزوا و بیاعتباری دچار شد. دو بیت از اشعارش به یادگار مانده است:
هوش مصنوعی: ای نور چشمانم، از دید ما دور نشو، چرا که نبودن تو برای ما خوب نیست و روزها بدون تو به سختی میگذرد.
هوش مصنوعی: به این نکته با دقت گوش کن: بهتر است که کسی که به خاطر عشق رنج میبرد، وجود داشته باشد، حتی اگر در حالت مردگی به سر ببرد، تا کسی که زنده است اما عشق را در زندگیاش ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.