گنجور

 
سام میرزا صفوی

در صاحب حسنی شاعر شد و او را مدد میکردند لاجرم ریشش سربزد و دیگر از شعر دم نزد . آخر پایمال استخفاف گشته بخفافی قرار گرفت . این دو مطلع از اوست :

غایب مشو ای نور دو چشم از نظر ما

نیکو نبود روز گذشتن ز سر ما

بشنو این نکته سنجیده ز غم خورده ی عشق

که به از زنده ی بی عشق بود مرده ی عشق