ز باغ وصل تو یابد، ریاض رضوان، آب
ز تاب هجر تو دارد، شرار دوزخ، تاب
به حسن و عارض و قد تو بردهاند، پناه
بهشت طوبی و «طوبیٰ لَهُم و حسن مآب»
چو چشم من، همه شب جویبار باغ بهشت
خیال نرگس مست تو بیند، اندر خواب
بهار، شرح جمال تو داده، در یک فصل
بهشت، ذکر جمیل تو کرده در هر باب
لب و دهان تو را، ای بسا! حقوق نمک
که هست، بر جگر ریش و سینههای کباب
بسوخت این دل خام و به کام دل نرسید
به کام اگر برسیدی، نریختی خوناب
گمان بری که بدور تو، عاشقان مستند
خبر نداری از احوال زاهدان خراب
نقاب بازگشای، تا کی این حجاب کنی
از این نقاب چه بر بستهای، به غیر حجاب
بدید روی تو را گل فتاد، در آتش
شنید بوی تو، وز شرم گشت آب گلاب
مرا به دور رخت شد، پدید جوهر لعل
پدید میشود از آفتاب عالم تاب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ عشق و زیبایی معشوق است. شاعر به توصیف زیبایی معشوق میپردازد و به تضاد بین لذت وصل و آتش هجر اشاره میکند. او تأکید میکند که زیبایی معشوق، بهشت را تحت تأثیر قرار داده و دل عاشقان را میسوزاند. شاعر همچنین به احساسات عاشقان و زاهدانی که در غم و فراق هستند، اشاره میکند و از معشوق میخواهد که پردهها را کنار بزند تا زیباییاش نمایان شود. در نهایت، شاعر به تأثیر عمیق حضور معشوق بر روح و جان خود اشاره میکند و نشان میدهد که عشق و زیبایی او فراتر از هر چیز دیگری است.
هوش مصنوعی: از باغ وصالت، بهشتی میروید و درختان زیبا سبز میشوند، اما از شدت دوری و فراق تو، آتش جهنم در دل احساس میشود.
هوش مصنوعی: به زیبایی و ظاهر و قامت تو، بهشتی را میسازند که در آن، نیکوکاران را جایگاهی شایسته است و آنها از نعمتهای ابدی برخوردار خواهند شد.
هوش مصنوعی: چشمانم در طول شب، تصویر جویبار باغ بهشت و زیبایی گل نرگس تو را در خواب میبیند و از آن سرمست میشود.
هوش مصنوعی: بهار زیبایی تو را توصیف کرده و در این فصل بهشت، نام و زیبایی تو را در هر قسمت یاد کرده است.
هوش مصنوعی: لبها و دهان تو، ای عزیز! همچون نمک برای جگر و سینههای کباب اهمیت دارند و بر آنها حق و حقوقی وجود دارد.
هوش مصنوعی: این دل جوان و ساده سوخت و نتوانست به خواستههایش دست یابد. اگر هم به خواستهاش میرسید، از دلخوری و غم نمیریخت.
هوش مصنوعی: فکر میکنی که دور و بر تو، عاشقان سرمست هستند و تو از وضعیت زاهدان و افرادی که در تنگنای زندگی و خرابی به سر میبرند، هیچ اطلاعی نداری.
هوش مصنوعی: چرا همچنان خود را پنهان میکنی؟ دست از این پوشش بردار و اجازه بده واقعیات دیده شوند. چه چیزی را به جز همین پنهانیها پنهان میکنی؟
هوش مصنوعی: وقتی که گل، چهره تو را دید، در آتش به عطرت پی برد، و از خجالت، آب گلاب هم شرمنده شد.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و دوری از تو، حالتی خاص در من پیدا میشود که موجب بروز جوانههای ارزشمندی میشود، مانند اینکه از تابش خورشید رنگ و نور لعل نمایان میگردد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
چو سیر گشت سر نرگس غنوده ز خواب
گل کبود فرو خفت زیر پرده آب
چو سرخ گل بسر اندر کشید سبز ردا
نمود باغ بدان شمعهای خویش اعجاب
ز لاله باغ پر از شمع بر فروخته بود
[...]
بفرخی و سعادت بخواه جام شراب
که باز باغ برید از پرند سبز ثیاب
ز رنگ میغ و ز برگ شکوفه پنداری
زمین حواصل پوشید و آسمان سنجاب
بشاخ سوسن نازک قریب شد قمری
[...]
شده است بلبل داود و شاخ گل محراب
فکنده فاخته بر رود و ساخته مضراب؟
یکی سرود سراینده از ستاک سمن
یکی زبور روایت کننده از محراب
نگر که پردر گردید آبگیر بدانکه
[...]
گهی چو مرد پریسای گونه گونه صور
همی نماید زیر نگینه لبلاب
مرا ازین تن رنجور و دیده بی خواب
جهان چو پر غرابست و دل چو پر ذباب
ز بهر تیرگی شب مرا رفیق چراغ
ز بهر روشنی دل مرا ندیم کتاب
رخم چو روی سطرلاب زرد و پوست بر او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.