ای صبا برخیز و کوی دلستان ما بپرس
جان ما آنست، حال جان ما آنجا بپرس
اندک اندک پیش رو، وآن جان بیمار مرا
زیر لب بسیار بسیار از زبان ما بپرس
خفته است آن نرگس بیمار و ابرو بر سرش
حال بیماران ز جان ناتوان ما بپرس
انحرافی در مزاج مستقیم سرو ماست
گوییا چون است سرو بوستان ما، بپرس
رنگ رویم کرد پیدا رنج پنهان، ای طبیب!
رنگ ما را بین و از رنج نهان ما بپرس
شمع سان دارم سری بیآنکه باشد درد سر
قصه ما یک یک از اشک روان ما بپرس
کار ما عشق است و آنگه عقل سعیی میکند
عقل را باری چه کار اندر میان ما بپرس
اینکه میگویی: چرا سلمان جهان و جان بباخت؟
در سخن یک بار از آن جان و جهان ما بپرس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.