در زلف خویش پیچ و ازو حال ما بپرس
حال شکستگان کمند بلا بپرس
وقتی که پرسشی کنی اصحاب درد را
ما را که کشتهای بجدایی، جدا بپرس
حال شکستگان همه فی الجمله باز جوی
چون من شکسته دل ترم اول مرا بپرس
خونم بریخت چشم تو گو از خدا بترس
آخر چه کردهام ز برای خدا بپرس
خون میرود میان دل و چشم من بیا
بنشین میان چشم و دل ماجرا بپرس
خواهی که روشنت شود احوال درد ما
درگیر شمع را وز سر تا به پا بپرس
جانها به بوی وصل تو بر باد دادهایم
گر نیست باورت ز نسیم صبا بپرس
کردم سوال دل ز خرد گفت ما از و
بیگانهایم این سخن از آشنا بپرس
تو پادشاه حسنی و سلمان گدای توست
ای پادشاه حسن ز حال گدا بپرس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از معشوق میخواهد که از حال عاشقانی که در رنج و جدایی به سر میبرند بپرسد. او از معشوق دعوت میکند که احوال خود و دیگران را جویا شود و در نهایت به او یادآوری میکند که عشق و احساسات عمیق انسانها چقدر بر زندگی آنها تأثیر میگذارد. شاعر به وضوح میگوید که دلشکستگی و درد جدایی را تجربه کرده و میخواهد که معشوق نیز به این مسائل توجه کند. همچنین، او بهنوعی به مقام و مرتبه خود در عشق اشاره میکند و از معشوق میخواهد تا حال گدا و دردمند عشق را بهتر درک کند.
هوش مصنوعی: در موهای خودت دوره کن و حال ما را بپرس، حال آنهایی که به دام بلا افتادهاند را نیز بپرس.
هوش مصنوعی: وقتی که سوالی از کسانی که دچار درد و رنج هستند میکنی، بهتر است که از ما که به خاطر جدایی دچار کشته شدن احساسات و درد شدهایم، جداگانه بپرسی.
هوش مصنوعی: حال و روز همه افرادی که دل شکستگی دارند، شبیه به حال من است. اگر میخواهی از من بپرسی، باید بگویی که من چقدر دلم شکستهتر است.
هوش مصنوعی: چشم تو مثل چشمهای است که خونم را جاری کرده و مرا آزار میدهد. از خدا بترس، چون نمیدانم چه کار بدی کردهام که حالا اینگونه در عذاب هستم. از خود خدا بپرس تا توضیح دهد که من چه گناهی مرتکب شدهام.
هوش مصنوعی: خون دل من در حال جاری شدن است، بیا و در میان دل و چشمانم بنشین و درباره این ماجرا از من بپرس.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی از حال و هوای درد ما باخبر شوی، به نوری که از شمع میتابد نگاه کن و از سر تا پا دربارهام بپرس.
هوش مصنوعی: ما جانمان را به خاطر بوی وصل تو از دست دادهایم. اگر به وجود تو شک داری، از نسیم صبح بپرس که چه اندازه ما به یاد تو هستیم.
هوش مصنوعی: از دل خود پرسیدم که چرا چنین حالتی دارد، دل گفت ما با عقل بیگانهایم، بهتر است این موضوع را از کسی آشنا بپرسی.
هوش مصنوعی: تو بهترین و شایستهترین هستی و سلمان هم عبوس و بیخبر از حال توست. ای پادشاه حسن، از حال این گدا بپرس و از او خبر بگیر.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جام خوشی ز دُردی دردش چو ما بپرس
مانند دردمند ز دردش دوا بپرس
نقش بلا مگو تو که آرام جان ماست
لطفی کن از کرم چو ببینی ز ما بپرس
ما بنده ایم و حضرت او پادشاه ماست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.