گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سلمان ساوجی

چون خاک شوم وز گل من خار برآید

زان خار ببوی تو همه گل ببر آید

از عمر بسی رفت و ندانم که چه باقی است

وین نیز به هر نوع که باشد به سر آید

هر جا که ز خاک سر کوی تو کنم یاد

زان خاک همه خون دل و دیده برآید

گر خاک سر کوی تو چون مشک ببویند

زان خاک معطر همه بوی جگر آید

پیوسته جمال تو بود در نظر من

خود غیر جمال تو مرا در نظر آید

کار من سودا زده عشق است و ز سلمان

جز عشق مپندار که کاری دگر آید

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode