قبله ما نیست، جز محراب ابروی شما
دولت ما نیست، الا در سر کوی شما
روز محشر، در جواب پرسش سودای کفر
هیچ دست آویز ما را نیست، جز موی شما
ماه تابان را شبی نسبت، به رویت، کردهام
سالها شد، تا خجالت دارم، از روی شما
مرده خاکم که او میپرورد سروی چو تو
زنده بادم که او میآورد بوی شما
اینکه بر چشمم، سیاه و تنگ دل یاری، ولی
کس نمیگوید حدیث سخت، در روی شما
بر نمیدارم سر از زانو، ز رشک طرهات
تا چرا سر بر نمیدارد، ز زانوی شما
چشم تنگت، ترکتاز و حاجبت پیشانی است
زان نمیآید کسی در چشم جادوی شما
گر بَدَم گویی و نیکویی، به هر حالت که هست
هست، سلمان، از میان جان، دعا گوی شما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای چراغ ماه تابان هر شب از کوی شما
مشعل خور مشتعل هر صبح از روی شما
گر شما را هست باری سوی دلها روی جان
روی دلها هست از جان روز و شب سوی شما
آتشی کان شعله ور گردیده از طور کلیم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.