خاک آن بادم که از خاک درت بویی برد
گَرد آن خاکم که باد از کوی مهرویی برد
از هواداری به جان جویم نسیم صبح را
تا سلامی از من بیدل، به دلجویی برد
چون ز هر سویی نشانی میدهندش، میدهم
خاک خود بر باد تا هر ذرهای سویی برد
با سر زلفت مرا سربسته رازی هست از آن
دم نمییارم زدن، ترسم صبا بویی برد
بر سرت چندان پریشان جمع میبینم که گر
بر فشانی عِقد گیسو، هر دلی مویی برد
تاب مویت نیست رویت را ز پیشش دور کن
حیف باشد نازنینی بار هندویی برد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این قطعه به عشق و دلدادگی خود اشاره میکند. او از بادی سخن میگوید که بوی محبوبش را از خاک او میبرد، و خود را در گرد آن خاک میبیند. برای دلجویی از محبوب، نماز صبح را جستجو میکند و امیدوار است که سلامی از او دریافت کند. او با دل تنگی و حسرت به نشانههایی از محبوب برمیخورد و میخواهد هر ذرهای از خاک او به سمت محبوب برود. شاعر بخشی از اسرار عشق خود را پنهان نگهداشته و از ترس اینکه نسیم صبح بویی از راز او ببرد، سکوت میکند. او همچنین به زیبایی موی محبوب اشاره میکند و از اینکه این زیبایی میتواند دلهای دیگر را جذب کند، ابراز نگرانی میکند. در انتها او خواستار این است که زیبایی محبوب دور از چشم دیگران بماند تا به هیچکس آسیب نرساند.
هوش مصنوعی: من خاک آن بادی هستم که از خاک درگاه تو عطر و بویی جاودانه برده است، و غبار آن خاکم که باد، از کوی محبوب زیبایت آمده است.
هوش مصنوعی: میخواهم با عشق و علاقهای که دارم، بوی خوش صبح را جستجو کنم تا سلامی از من به دل کسی که دوستش دارم برسد و او را آرام کند.
هوش مصنوعی: وقتی از هر طرف نشانهای از او میرسد، من گرد و غبار سرزمینم را به باد میسپارم تا هر ذرهای به سمتی برود.
هوش مصنوعی: با موهای پر پیچ و خم تو، رازی پنهان دارم که از آن لحظه نمیتوانم آن را فاش کنم، میترسم که نسیم چیزی از این راز را ببرد.
هوش مصنوعی: بر روی سر تو به قدری درهم ریختگی و پریشانی وجود دارد که اگر این گرهها و پیچهای مو را آزاد کنی، هر قلبی دلی خواهد داشت که به خاطر زیبایی و جذابیتش، موی خاصی را به دست آورد.
هوش مصنوعی: موی تو اجازه نمیدهد که زیباییات را به نمایش بگذاری، بنابراین بهتر است از حضور او دور شوی. حیف است که زیبایی تو تحت تاثیر بار سنگینی قرار بگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر ز چین سنبل زلفت صبا بوئی برد
نافهٔ مشک ختن گیرد به هر سوئی برد
دل به دست باد خواهم داد هر چه باد باد
لیکن آن بادی که از خاک درت بوئی برد
خاک آن بادم که ما را در هوای عشق تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.