آن دم که باد صبح به زلفت گذر کند
مشک ختن به خون جگر چهره تر کند
آگه نهای که سنبل تو مشک را
هر دم ز روی رشک چه خون در جگر کند؟
یاد تو سوختگان اجل را شفا دهد
بوی تو خفتگان عدم را خبر کند
هردم که از صفای جمال تو دم زنم
صبحم سر از دریچه انفاس برکند
هرگه که مهر روی تو در خاطر آورم
خورشید سر ز روزن اندیشه در کند
دارم شکسته بسته چو زلفت دلی که او
هر دم هوای صحبت رویی چو خور کند
کار من از تو راست به زر میشود چو زر
آری چو زر بود همه کاری چو زر کند
خوشه نهاد سر به کمرگاه تو مگر
آمد که با تو دست هوس در کمر کند
سرگشته هندویت، چه سوداست بر سرش؟
آن که به این خیال کج از سر بدر کند
دل خواست تا حکایت زلف تو مو به مو
معلوم رای آصف جمشید فر کند
لیکن چنین حدیث پراکنده چون کسی
دربندگی خواجه نیکو سیر کند؟
خورشید آسمان وزارت که آسمان
خاک درش به سرمه کحل بصر کند
اعظم غیاث دولت و دین آنکه روزگار
نامش وزیر مملکت بحر و بر کند
تا رایت مظفر سلطان خاوری
هر شام عزم مملکت باختر کند
بادا ز قدر رایت چنانکه سر
هر روز فتح عرصه ملکی دگر کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره میکند و تأثیر عطر و لطف او را بر جان و دل انسانها توصیف میکند. بوی معشوق میتواند شفا بخشد و یاد او آرامش بخشد. شاعر به طور مکرر از زیبایی و جاذبه معشوق سخن میگوید و تأثیر آن را بر ذهن و دل خود بیان میکند. او هر بار که به یاد معشوق میافتد، احساس جدیدی از نور و روشنی را تجربه میکند. در انتها، شاعر به مقام و قدرت سیاسی نیز اشاره کرده و امید به فتح و پیروزی مملکت را در سایه وجود این معشوق در نظر دارد.
هوش مصنوعی: زمانی که نسیم صبحگاه به موهایت بوزد، عطر مشک ختن با غم دل، چهرهات را تازه و زیبا میکند.
هوش مصنوعی: آیا نمیدانی که زیبایی و طراوت تو چقدر حس حسرت و嫉嫉 را در دل دیگران بهوجود میآورد؟
هوش مصنوعی: یاد تو برای کسانی که در غم و اندوه هستند، مایه تسکین و دارو میشود و عطر تو میتواند خوابآلودگان را از وضعیت ناچاری و غفلت بیدار کند.
هوش مصنوعی: هر زمان که از زیباییهای تو صحبت میکنم، انگار صبح از دریچه نفسهایم آغاز میشود.
هوش مصنوعی: هر بار که به یاد چهرهات میافتم، احساس میکنم که نور خورشید از ذهنت به درون میتابد.
هوش مصنوعی: دل من چون زلف های تو به هم ریخته و آشفته است و هر لحظه آرزوی دیدار چهره زیبای تو را دارد که مانند خورشید میتابد.
هوش مصنوعی: اگر تو زر (طلا) به من بدهی، کارهایم به خوبی انجام میشود. وقتی زر داری، هر کاری که انجام دهی، همانند زر ارزشمند خواهد بود.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره میکند و بیان میکند که آیا به خاطر زیبایی تو، بر سر کمر تو نهادند و آیا این زیبایی باعث نمیشود که کسی به تو هوس کند و دستش را به کمر تو بیاندازد؟ این بیان نشاندهنده شگفتی و تحسین شاعر از جذابیت معشوق است.
هوش مصنوعی: انسانی که در افکار و عقاید خود سردرگم و گیج است، چه فایدهای دارد؟ کسی که بخواهد از این تصور نابجا و غلط رها شود، باید با قدرت و اراده عمل کند.
هوش مصنوعی: دل خواست تا داستان زلفت را به دقت و به جزئیات بگوید، مانند آنکه آصف جمشید (مشهور به آصف زریر، دانا و باهوش) حقایق را روشن کند.
هوش مصنوعی: با این حال، چگونه میتوان داستانی را پراکنده و ناهمگون به همراه کسی روایت کرد که در خدمت یک سرور خوب و با کمالات قرار دارد؟
هوش مصنوعی: خورشید در آسمان به مانند وزیری است که به زمین و خاک آن به عنوان زیور چشمانش نگاه میکند.
هوش مصنوعی: بزرگترین حمایتکننده دولت و دین کسی است که زمان او را به عنوان وزیر کشور در دریا و خشکی معرفی کند.
هوش مصنوعی: تا پرچم پیروزی و اقتدار سلطان خاوری، هر شب عزم سفر به سرزمین باختر را میکند.
هوش مصنوعی: امیدوارم پرچم تو به قدری رفیع و بلند باشد که هر روز بر زمینهای جدیدی پیروزی به دست آورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شاها ، ز زخم تیغ تو گردون حذر کند
در زیر رایت تو ظفر مستقر کند
دستت همان دهد که زمین و زمان دهد
تیغت همان کند که قضا و قدر کند
آن کس که دید لطف نسیم خصال تو
[...]
ای صاحبی که دامن جان پرگهر کند
اندیشه چون زبان بثنای تو تر کند
افلاک را مهابت تو پشت پا زند
تمثال را لطافت تو جانور کند
اتش ز لطف طبع تو ممکن که همچو دود
[...]
مشتاق چون نظاره آن سیمبر کند
طاقت نهد به گوشه و آنگه نظر کند
صورتگری نقش خود از جان کند سخن
چون روی او بدید سخن مختصر کند
او پرده بگرفت، بگویید باد را
[...]
زلف تو بر دو هفته قمر چون مقر کند
آشوبها به پشتی دور قمر کند
چون روی تست فاتحه خرمی دلم
اخلاص بندگی تو دائم زبر کند
بر حد تیغ و نوک سنان گر بسوی تو
[...]
یار ار بچشم مست سوی ما نظر کند
دل پیش تیغ غمزه او جان سپر کند
آن کو زکبر می ننهد پای بر گهر
برمن که خاک کوی شدم کی گذر کند
بی مهر ماه طلعت او آفتاب را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.