نخورند در گلستان، گل و لاله آب بیتو
به گلوی شیشهٔ می، نرود شراب بیتو
چو دو یار مهربانی که ز هم جدا نگردند
به چمن نمیگذارد قدم آفتاب بیتو
چو پیاله جلوهای کن به بساط بزم مستان
که ز موج باده دارد قدح اضطراب بیتو
نتوان کباب کردن اگر آتشی نباشد
همه حیرتم که من چون شدهام کباب بیتو
ز کجا سلیم خوابد شب دوری تو هیهات
که چو شمع تا نمیرد، نرود به خواب بیتو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.