|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و شوقی که در دل دارد صحبت میکند و بیان میکند که این احساسات را مانند کالای گرانبهایی به فروش میرساند. او با مقایسه خودش با گلفروشی در بهار و چراغی در خزان، به معنای خاص بودن احساساتش تأکید میکند. همچنین به ارزش و قیمت گران احساساتش اشاره میکند و میگوید که هر کسی نمیتواند آن را بخرد. در نهایت، به حال و روز خود و وضعیتش اشاره میکند که با وجود ضعف و قوز، هنوز ارزشمند است.
هوش مصنوعی: از شادی و علاقهام دل خود را میفروشم، چون چیزی برای عرضه ندارم، مغازهام را هم به فروش گذاشتهام.
هوش مصنوعی: من مانند چمن فروشی نیستم که فقط در بهار ظاهر شاداب و زیبا داشته باشد؛ من چراغی هستم که حتی در فصل خزان، گل و روشنی را به دیگران میفروشم.
هوش مصنوعی: برای من رنگ کاهی به اندازهی یک چیز باارزش و عزیز اهمیت دارد که احساس میکنم شاید در حال فروش زعفران هستم.
هوش مصنوعی: من هر کسی میتواند مرا بخرد، اما به راحتی و ارزان نمیفروشم؛ ارزش من بالاست.
هوش مصنوعی: سلیم به جای تکیه بر عصا و عدم توانایی، به کودکان تیر و کمان میفروشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.