گنجور

 
سلیم تهرانی

ماه چون روی او نمی باشد

به ازان روی، رو نمی باشد

یار ما با همه جهان یکروست

شمع را پشت و رو نمی باشد

عاشقان در جهان نمی گنجند

جای سیلاب، جو نمی باشد

بدن او کجا و موی کجا

در تن شعله مو نمی باشد

چند اغیار را نکو دانی؟

از تو اینها نکو نمی باشد

صحبت عمر را غنیمت دان

آب دایم به جو نمی باشد

چند گویم شکفته باش ای دل

چه کنم من، چو او نمی باشد

درد دل را علاج نیست سلیم

زخم گل را رفو نمی باشد