دگر وقت آن شد که از دلربایی
چو گل ناخن خار گردد حنایی
خبردار ای لاله از داغ خود باش
که باد صبا می کند مشک سایی
دل خویش را ای صنوبر نگه دار
که آمد صبا بر سر دلربایی
ز بس جلوه ی نقش حیرت فزا، شد
بساط چمن، کارگاه خدایی
ز ابر بهاری به بالای کهسار
فکنده هوا مسند کبریایی
چمن شد یکی جادوی سحرپرداز
کز افسون کند صید مرغ هوایی
ز بس باد رنگین شد از لاله و گل
کند دست آزادگان را حنایی
به گوهرفشانی ابر کهسار
شده سخت چون غیرت روستایی
فضای چمن، روی لیلی ست گویی
که شد بید مجنون ز شوقش هوایی
ز فیض هوا بس که اوراق گلشن
چو آیینه شد مشرق روشنایی،
خزان می نماید ز برگ شکوفه
چو جام بلور و می کهربایی
سعادت طلب کیست تا در گلستان
ز مرغابی ابر بیند همایی
چمن همچو بزاز در حله سازی ست
صبا همچو عطار در عطرسایی
پاله شد از عکس گل، نافه ی مشک
حباب از هوا، حقه ی مومیایی
فضای جهان است باغ دل افروز
که گردد ز خاکش کف پا حنایی
دریغا که ما زین گلستان رنگین
نبردیم خاری ز بی دست و پایی
برافروخت از بس چمن، می کند شمع
به گل آشنایی پی روشنایی
هوا بس که دارد رطوبت، عجب نیست
شود سبز اگر چوب تیر هوایی
به دست صبا هر نفس گل فرستد
به مرغان گلزار، مرغ سرایی
ز تأثیر رنگینی خاک، گویی
کسی شسته در آب، دست حنایی
به مرغ چمن، گل ز شوخی گشوده
ز چاک گریبان در آشنایی
ز ساز و نوای طرب، کوه گویی
بود کاسه ی چینی از خوش صدایی
فغان می کند خنده ی کبک در کوه
تماشاست چون مست شد روستایی
ثناخوان دستور عهد است بلبل
ندارد غمی دیگر از بینوایی
جهان پرور اسلام خان کز شکوهش
کند کوه، سامان تمکین گدایی
فلک توسنی کز حجاب رکابش
مه نو نیارد کند خودنمایی
شود هرکجا مصلحت ساز کلکش
دهد کفر و دین را به هم آشنایی
بود آسمان را به خاک در او
ز نقش قدم مسند کبریایی
در آنجا که شد فتنه انگیز، تیغش
فتد در میان سر و تن جدایی
چو خورشید بیند فروغ جبینش
ز خجلت به دور افکند روشنایی
عتابش نباشد مگر با بزرگان
کند برق بر کوه تیغ آزمایی
ز عرفان و تقوی به هم جمع کرده ست
دلش همچو گل مستی و پارسایی
چنان تیغی افکند بر نغمه مدحش
که نی را قلم کرد در دست نایی
گل از وعده ی او اگر درس گیرد
در آب افکند نسخه ی بی وفایی
به رسوایی اش صبح گیسو ببرد
چو در عهد او شب کند فتنه زایی
ز برگشتن زین بود روز میدان
شکم توسن خصم او را حنایی
سر از پا دود پیش، چون گوی چوگان
کسی را که جوید ز تیغش رهایی
به هر جا رود رانده ی تاب قهرش
گریزند ازو خلق همچو وبایی
کند مایه ی شهد اگر طبع زنبور
ز گل های گلزار لطفش گدایی،
شکستی که آیینه را رو نماید
دهد موم، خاصیت مومیایی
زهی کرده از بهر طاعت جهان را
ز عکس تو آیینه قبله نمایی
به احرام طوف حریمت ز گلشن
کند غنچه بر محمل گل درایی
گر از آب تیغ تو شوید بدن را
ز مو گردد اندام چینی، ختایی
ور از تیغ کلک تو سرمایه گیرد
دهد ذره خورشید را روشنایی
کجا رفت تیغ سکندر که گیرد
ز کلک تو تعلیم کشورگشایی
ز قدر کلام تو شد چون سفیداب
گهر در صدف خاک از ناروایی
دل و دست و خلق و زبان خوشت هست
گزیری ندارد طبیب از دوایی
چو اعضای خصم تو یارب نسوزد
زمانه کسی را به داغ جدایی
به آتش حسود تو چون شمع خود را
به انگشت خود می کند رهنمایی
ز گردیدن از بس که آسود ایام
چو عهد تو آمد به فرمانروایی،
به خواب خوشند از فراغت همه عمر
شب و روز چون مخمل کربلایی
سخنور ترا در جهان با چه سنجد
که افزونی از ماسوا، یک سوایی
چمن مایه طبعا! من آن عندلیبم
که دارم به مدح تو دستانسرایی
تو اسلامی و از تو خواهم که باشد
همه چیز من تا به ایمان، عطایی
ازین گفتگو مطلب من طمع نیست
نفهمد کسی چون تو نازک ادایی
نیاید ز من شکوه، گر تا قیامت
به کم التفاتی مرا آزمایی
غرض امتیاز است آزادگان را
چه غم لطف عام ار کند نارسایی
سلیم این روش گفتگو از تو دور است
کجایی ست این جنس یارب کجایی
چو اختر، غزال اثر در گذار است
دعا را بود وقت شست آزمایی
همیشه بود تا در اطراف گلشن
میان گل و عندلیب آشنایی
جهان چون دل دوستانت هوادار
فلک چون سر عاشقانت فدایی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر با توصیف زیباییهای بهار و چمن و گلها، عشق و شوق زندگی را ابراز میکند. شاعر از دلربایی طبیعت میگوید و به طراوت و شادابی آن اشاره دارد. همچنین، او به داغها و دلتنگیها پرداخته و میگوید که دل باید مراقب زیباییهای زندگی باشد. فضایی پر از شگفتیها و جذابیتها که در آن عشق حکمفرماست، به تصویر کشیده شده است. شاعر از بلبل و مرغابی نیز سخن میگوید و پیشبینی میکند که در این فضای دلانگیز، انسان باید از فرصتها استفاده کند و شادی را در کنار دیگران بیابد. در نهایت، شاعر به مقام و شخصیت محبوبش اشاره میکند و از خواستههای خود در زندگی سخن میگوید.
هوش مصنوعی: وقت آن رسیده که زیبایی و دلربایی مانند گل، دیگر خوشایند نباشد و به حالت ناخوشایندی تبدیل شود.
هوش مصنوعی: ای لاله، به درد و رنج خود آگاه باش، زیرا نسیم صبحگاهی میتواند زخمهایت را نمایان کند و تو را بیشتر به یاد بیاورد.
هوش مصنوعی: دل خود را مانند درخت صنوبر محفوظ نگهدار، زیرا نسیم دلربا و دلانگیز به سراغ تو آمده است.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جذابیتی که تصویرها دارند، باغ پر از شگفتی و آفرینشهای الهی شده است.
هوش مصنوعی: از ابرهای بهاری، بر بالای کوه بلند، آسمان مانند تختی بزرگ و بسیار شکوهمند به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: چمنی به خاطر جادوی سحری زیبا و جذاب شده که میتواند پرندگان آزاد را به دام بیندازد.
هوش مصنوعی: به خاطر رنگین شدن دنیا به واسطه لالهها و گلها، دست آزادگان به رنگ حنایی درآمده است.
هوش مصنوعی: ابرهایی که بر روی کوهها نشستهاند، به شکلی زیبا و درخشان مانند جواهرات میدرخشند و این زیبایی یادآور غیرت و شجاعت روستاییان است.
هوش مصنوعی: چمن به نظر میرسد که زیر سایه لیلی قرار گرفته و مجنون به خاطر عشق او در حال پرواز است.
هوش مصنوعی: از نعمت هوا به حدی است که برگهای باغ مانند آینهای درخشان شده و سرزمین را پر از روشنی کردهاند.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد پاییز به شکل زیبایی مانند جامی بلوری با می کهربایی، برگهای شکوفه را به نمایش گذاشته است.
هوش مصنوعی: کسی که به دنبال خوشبختی است، مانند پرندهای در میان باغ گلها، میتواند زیباییهای زندگی را ببیند و از آنها لذت ببرد.
هوش مصنوعی: چمن مانند خیاطی است که در حال دوخت و دوز است و بادی که میوزد مثل عطاری است که عطر را پخش میکند.
هوش مصنوعی: عطر خوش گل بهقدری زیاد است که به مانند پودری لطیف در فضا پخش میشود. و بوی خوش مشک هم بهدلیل ورود هوا، به صورت حبابی نمایان شده است؛ همچون حقهای که در هنر مومیاییسازی به کار میرود.
هوش مصنوعی: جهان مانند باغی است که دل را شاد میکند، به گونهای که خاک آن میتواند با پاهایی حنایی رنگی درآمیزد و زیبا شود.
هوش مصنوعی: ای کاش که ما از این باغ رنگین، حتی یک خاری هم به دست نیاوردیم، چرا که ناتوانی ما مانع از این شده است.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و سرسبزی چمن، شمعی که در کنار گل قرار دارد، درک و آشنایی خود را با روشنایی افزایش میدهد.
هوش مصنوعی: هوا چنان مرطوب است که جای تعجبی نیست اگر چوب تیری که در هواست، سبز شود.
هوش مصنوعی: باد صبا هر لحظه برای پرندگان باغ گل میآورد، همانطور که پرندهای در خانهای زندگی میکند.
هوش مصنوعی: بهنظر میرسد رنگهای موجود در خاک بهقدری تأثیرگذار هستند که انگار کسی که دستش را در آب شسته، حالا دستانش به رنگ حنا در آمده است.
هوش مصنوعی: مرغی که در چمن در حال پرواز است، از روی شوخی و آشنایی، زیبایی گل را به نمایش گذاشته و گریبان خود را باز کرده است.
هوش مصنوعی: از نوای خوش موسیقی، انگار که کوهی صدای دلنوازی دارد، مانند کاسهای چینی که با زیبایی و لطافت میخواند.
هوش مصنوعی: صدای خندهی کبک در کوه مانند نالهای به گوش میرسد، چون مرد روستایی به مستی افتاده و به تماشا مشغول است.
هوش مصنوعی: بلبل در حال خواندن ستایش و مداحی است و دیگر هیچ نگرانی از فقر و تنگدستی ندارد، چون به عهد و پیمان خود پایبند است.
هوش مصنوعی: جهان، پرورش دهنده اسلام است و خان و فرمانروای او به قدری با شکوه و عظمت است که کوهها نیز در برابر او سر به زیر میگذارند. زندگی و نظم، حتی در حالت فقر و گدایی نیز تحت فرمان او است.
هوش مصنوعی: آسمان مانند اسبی است که زینش را پنهان کرده و نمیتواند ماه تازه را نشان دهد.
هوش مصنوعی: هر جا که مصلحت ایجاب کند، او میتواند با زیرکی و فریب، مفاهیم کفر و دین را به هم نزدیک کند و به نوعی آنها را دچار آشنایی و اختلاط کند.
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر نقش قدمهای او بر روی زمین به حالت افتاده درآمده و در عظمت او به سجده نشسته است.
هوش مصنوعی: در جایی که درگیری و آشوب اوج میگیرد، شمشیر او موجب جدایی و دوری بین مردم میشود.
هوش مصنوعی: وقتی خورشید روشنایی چهره او را میبیند، از شرم نوری که دارد را به دور میافکند.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که افراد بزرگ و با شخصیت، زمانی که مورد سرزنش یا انتقاد قرار میگیرند، باید دوباره قدرت و شجاعت خود را به نمایش بگذارند، مانند برقی که بر کوه میافتد و نشانهای از قدرتش را نشان میدهد. در واقع، این پیام اهمیت واکنش قوی و تصمیمگیری درست در مواجهه با چالشها را منتقل میکند.
هوش مصنوعی: دل او همچون گلی است که از عرفان و تقوی تشکیل شده، ترکیبی از حالتی سرشار از شادی و نشانههای خوبی است.
هوش مصنوعی: چنان تاثیری بر شعر و نغمه مدحش گذاشت که نی را در دستان نوازنده به تصویر کشید.
هوش مصنوعی: اگر گل از وعدهی محبوب پند بگیرد، باید به حال خودش زار بگرید و وفای او را فراموش کند.
هوش مصنوعی: وقتی صبح میشود و گیسوانش به هوا میرود، رسوایی او را فاش میکند، زیرا در زمان او شب، زشتکاری و فتنهگری به راه میافتد.
هوش مصنوعی: برگشتن از میدان نبرد به خاطر خوراک و شکم، موجب میشود که اسب حریف تو به رنگ حنا تغییر کند.
هوش مصنوعی: در اینجا تصویری از وضعیت کسی ارائه شده که در برابر خطری بزرگ قرار دارد. او همانند یک گوی کوچک در میدان بازی است و به دنبال راهی برای نجات از آسیبها و ضربات دور و برش میگردد. این شخص در حال تلاش است تا از تهدیدهایی که وجود دارد، دوری کند و به نوعی خود را از آن موقعیت دشوار رها سازد.
هوش مصنوعی: هر جا که او برود، افرادی که تحت تأثیر خشم او قرار دارند، از او دور میشوند، مانند اینکه از یک بیماری مسری فرار میکنند.
هوش مصنوعی: اگر زنبور از گلهای خوشبوی باغ، شهد جمع نکند، دیگر نیازی به الهام و لطف آن گلها نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: شکستگی که باعث میشود آیینه حقیقت را نشان دهد، ویژگی خاصی است که به چیزی مانند موم میدهد.
هوش مصنوعی: به زیبایی از طریق عبادت و پرستش به هدفی بزرگ دست یافتهای، چنانکه آینهای نمایانگر قبله، به توجیه و نشان دادن حقیقت و هدف در زندگی کمک میکند.
هوش مصنوعی: به هنگام طواف در حریم تو، غنچهای از گلستان به زیبایی بر دوش محمل گل میآید.
هوش مصنوعی: اگر آب تیغ تو بدن را بشوید، آن وقت اندامت به زیبایی چینیها و ختاییها خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر قلم تو به تیغی تبدیل شود، حتی ذرهای از خورشید نیز میتواند درخشندگی بگیرد.
هوش مصنوعی: کجاست شمشیر سکندر که از قلم تو فنون فتح و پیروزی را بیاموزد؟
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که کلام تو به اندازهای با ارزش و درخشان است که مانند گوهر در صدفی پنهان شده و در برابر زشتیها محفوظ مانده است. ارزش و زیبایی کلام تو همچون مروارید در برابر ناامیدیها و مشکلات از خاک و زشتیها جدا است.
هوش مصنوعی: دل و دست و زبان و مخلوق، همگی در دست قدرت تو هستند و درمانگری چارهای جز تجویز دارو ندارد.
هوش مصنوعی: ای کاش زمانه هیچکس را به خاطر جدایی داغدار نکند، به ویژه اینکه اعضای دشمن تو در داغ جدایی نسوزند.
هوش مصنوعی: حسادت تو مانند آتش است که باعث میشود من مانند شمعی که در دستان خودم هست، خود را بسوزانم و راه را نشان دهم.
هوش مصنوعی: به خاطر تغییرات زیاد و سختیهایی که در زندگی تجربه کردهام، اکنون در آرامش هستم، چرا که وقتی تو به سلطنت رسیدی، همه چیز تغییر کرد.
هوش مصنوعی: همه انسانها به خاطر آسودگی و راحتی در زندگی، شب و روز مثل مخمل نرم و لطیف خواب خوشی را تجربه میکنند.
هوش مصنوعی: سخنران و گوینده تو چطور در دنیا ارزیابی میشود وقتی که برتری او بر دیگران، از هر چیزی بیشتر است؟
هوش مصنوعی: چمن به طور طبیعی زیبا و سرسبز است! من مانند بلبل هستم که برای تمجید و ستایش تو شعر و آواز میخوانم.
هوش مصنوعی: تو مسلمان هستی و از تو میخواهم که همه چیز من را به ایمان خودت ببخشایی.
هوش مصنوعی: من از این صحبتها هدفی ندارم، هیچکس جز تو که اینقدر حساس و نازکاحساس هستی، نمیتواند این را درک کند.
هوش مصنوعی: هرگز از من شکایتی نخواهی شنید، حتی اگر تا پایان عمر به کم توجهیام آزمایش کنی.
هوش مصنوعی: هدف آزادگان، تمایز و برتری است. برای آنها اهمیتی ندارد که در شرایط عمومی و بهظاهر مساعد، کمبود یا نارسایی وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: این شیوهی گفتگو برای تو مناسب نیست. خداوندا، این نوع از رفتار و شخصیت تو کجاست؟
هوش مصنوعی: مانند ستاره، آهو به زیبایی از خود رد و اثر باقی میگذارد؛ دعا باید در زمان مناسب خود، آزمایش شود و به نشانهها و اثرات آن توجه کرد.
هوش مصنوعی: همیشه در کنار گلستان، ارتباطی بین گلها و بلبل وجود دارد.
هوش مصنوعی: جهان همانند دل دوستانت از تو حمایت میکند و آسمان مانند سر عاشقانت، برای تو جانفشانی میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل من همی داد گفتی گوایی
که باشد مرا روزی ازتو جدایی
بلی هر چه خواهد رسیدن به مردم
بر آن دل دهد هر زمانی گوایی
من این روز را داشتم چشم وزین غم
[...]
نوای تو ای خوب ترک نوآیین
درآورد در کار من بینوایی
رهی گوی خوش، ورنه بر راهوی زن
که هرگز مبادم ز عقشت رهایی
ز وصفت رسیدهست شاعر به شعری
[...]
دلا تا تو اندر هوان و هوائی
نه جفت زمینی نه جفت هوائی
بلا از تو بیند همیشه تن من
بلائی تو یا بر بلا مبتلائی
چرا مهر دستان زنی برگزیدی
[...]
نوا گوی بلبل که بس خوش نوایی
مبادا تو را زین نوا بینوایی
نواهای مرغان دو سه نوع باشد
تو هر دم زنی با نوایی نوایی
گر از عشق گویا شدستی تو چون من
[...]
نماند است در چشم من روشنائی
که افتاد با پیریم آشنائی
ز پیری چرا گشت تاریک چشمم
اگر آشنائی بود روشنائی
بهار جوانی فرو ریزد از هم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.