تو ای شیراز گلهای ادب را بوستانستی
گلستانی بود گر فضل و دانش را تو آنستی
جهانی را پر از لعل و گهر داری تعالی الله
بخود میبال از یندولت که رشک بحر کانستی
ز طبع شاعرانت سلسبیل و کوثر از هر سو
روان گردیده طوبی لک تو گلزار جنانستی
شدی آرامگاه سعدی و حافظ همینت بس
کزین حرمت زیارتگاه رندان جهانستی
ز روی حافظ و سعدی درخشان مهر و مه داری
معاذ الله نمیخوانم زمینت آسمانستی
جهانی میستایندت به نام سعدی و حافظ
قرین نیکنامی با چنین نام و نشانستی
حکیمان عارفان اقطاب عالی رتبه را بینم
که هریک را مزاراستی مقام استی مکانستی
جوان بختا تو را نازم که پیران طریقت را
در آغوشت بسی پروردهئی و خود جوانستی
هوایت دلکش و خاکت خوش و آبت روان زین رو
همه تفریح جسم استی همه ترویج جانستی
رساند زردروئیها خزان هر سال بستانرا
تو آنسرسبز بستانی که ایمن از خزانستی
زبانت را زبانها ترجمان شد در همه عالم
فکندی شور در گیتی عجب شیرین زبانستی
ادیبان چونوصال و نکتهپردازان چو قاآنی
مران ابناء لایق را تو مام مهربانستی
فضا دایم پر است از نغمهٔ جانپرورت زیرا
هزاران مرغ قدسی را بهر دور آشیانستی
صغیر از اهل دانش میکنی توصیف اینت بس
که بر لایقترین افراد گیتی مدح خوانستی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره شهر شیراز است و به زیبایی و عظمت آن اشاره دارد. شاعر شیراز را به عنوان گلستان ادب و فرهنگ توصیف میکند و به فضل و دانش آن میبالد. او از سعدی و حافظ، دو شاعر بزرگ ایرانی که در این شهر آرامیدهاند، یاد میکند و شیراز را به عنوان زیارتگاهی برای رندان و عارفان معرفی میکند. شاعر هوای دلکش، خاک خوش و آب روان شیراز را ستایش میکند و بر این نکته تأکید دارد که این شهر از گزند خزان ایمن است و همواره سرسبز و شاداب باقی میماند. در نهایت، شاعر تأکید میکند که شیراز زبان گویای ادب و هنر در جهان است و ادیبان برجستهای را در این شهر میپروراند.
هوش مصنوعی: ای شیراز، تو باغ گلهای ادب هستی و اگر فضیلت و علم را کسی داشته باشد، آن تو هستی.
هوش مصنوعی: جهانی پر از جواهرات زیبا در اختیار داری و خداوند به خود میبالد از نعمتهایی که به تو داده است، زیرا تو در مقامی قرار داری که حتی در برابر دریا هم قابل رشک هستی.
هوش مصنوعی: از نبوغ شاعران، چشمههای زلال و بهشت از هر طرف جریان یافته، اما تویی که در باغ بهشت قرار داری.
هوش مصنوعی: تو به آرامگاه سعدی و حافظ تبدیل شدهای و این خود کافی است، زیرا این مکان به خاطر حرمت و ارادتی که دارد، زیارتگاه رندان و اهل دل در جهان است.
هوش مصنوعی: تو با چهره درخشان خود همچون خورشید و ماه میدرخشی و از طرفی، معاذالله این زیبایی را در زمین نمیبینم. تو همچون آسمان، بلند و عالی هستی.
هوش مصنوعی: جهان به خاطر نام سعدی و حافظ تو را ستایش میکند و چنین نام و نشانی باعث نیکنامی تو شده است.
هوش مصنوعی: حکیمان و عارفان بزرگ و محترم را میبینم که هر یک از آنها دارای مکانی و مقام خاصی هستند که به عنوان محل برگزاری یاد و گرامیداشت آنها شناخته میشود.
هوش مصنوعی: ای جوان، بر تو غبطه میخورم که در آغوش خود بسیاری از پیران و راهنمایان را پرورش دادهای، در حالی که خود نیز جوان هستی.
هوش مصنوعی: عشق و محبت تو دلربا و خاکت لذتبخش و آبت روان است، به همین دلیل تمام سرگرمیهای جسمی تو فقط ترویج روح و جان است.
هوش مصنوعی: هر سال فصل پاییز زردی و خشکی را به باغ میآورد، اما تو مانند باغی سرسبز هستی که از پاییز و تغییرات فصل در امانی.
هوش مصنوعی: زبان تو به گونهای شده که همه زبانها آن را ترجمه میکنند و در تمام دنیا شور و هیجان ایجاد کرده است. جالب است که تو چه زبان شیرینی داری.
هوش مصنوعی: شعر به این معناست که سخنوران و نکتهپردازان مانند قاآنی، فرزندان شایسته را رها نکنید و شما، ای مهربان، مسئولیت این امر را به عهده دارید.
هوش مصنوعی: فضا همیشه پر از آهنگ محبتآمیز توست، چون هزاران پرندهٔ روحانی به دور از تو زندگی میکنند و در جستجوی آشیانهای برای خود هستند.
هوش مصنوعی: تو به گونهای دربارهٔ کوچکترینها از اهل علم صحبت میکنی که این وصف تو به حدی است که برای بهترین و شایستهترین افراد دنیا مدح و ستایش کردهای.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زمین از خرمی گویی گشاده آسمانستی
گشاده آسمان گویی شکفته بوستانستی
به صحرا لاله پنداری ز بیجاده دهانستی
درخت سبز را گویی هزار آوا زبانستی
به شب در باغ گویی گل چراغ باغبانستی
[...]
غلام پاسبانانم که یارم پاسبانستی
به چستی و به شبخیزی چو ماه و اخترانستی
غلام باغبانانم که یارم باغبانستی
به تری و به رعنایی چو شاخ ارغوانستی
نباشد عاشقی عیبی وگر عیب است تا باشد
[...]
اگر مانند رخسارت گلی در بوستانستی
زمین را از کمالیت شرف بر آسمانستی
چو سرو بوستانستی وجود مجلس آرایت
اگر در بوستان سروی سخنگوی و روانستی
نگارین روی و شیرین خوی و عنبربوی و سیمین تن
[...]
چو بالای تو گر سروی میان بوستانستی
از آن سرو سهی بستان بهشت جاودانستی
ز وصف یک سر مویت شدی عاجز بیان من
به جای هر سر مویی مرا گر صد زبانستی
همیخواهم که او با من کند یاری چو جان با تن
[...]
غلام روی آن ماهم که مهر آسمانستی
جمال او به زیبایی حیات جاودانستی
چو حق بنوشت بر رویش تمامی اصل قرآن را
رخ او مصحف خوبیّ و خطش ترجمانستی
چو حق خوب است، خوبان را از آن رو دوست میدارد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.