غلام روی آن ماهم که مهر آسمانستی
جمال او به زیبایی حیات جاودانستی
چو حق بنوشت بر رویش تمامی اصل قرآن را
رخ او مصحف خوبیّ و خطش ترجمانستی
چو حق خوب است، خوبان را از آن رو دوست میدارد
به خوبی شد چنان پیدا که از خود در نهانستی
همه خوبی از او دارند و او خوبی ز نطق خود
به خوبی زلف و خط دال است و نون ابروانستی
به جان ابروی او گر زد ز غمزه سوی دل تیری
همینالم ز ابرویش که تیر اندر کمانستی
چو جفت ابرویش طاق است بر بالای چشمانش
برم سجده بر ابرویش که چشمش سرگرانستی
به هر چیزی که رو آرم برابر هست روی او
همه اشیا شده روشن چو او جمله عیانستی
ندانم چون دهد اشیا نشان از نقش روی او
که رویش را ز پیدایی نشانش بینشانستی
خط رویش بود دایم نماز و سجده خود را
چو قامت زان قد و قامت قیامت آن زمانستی
چو او در صورت جویا همیجوید ز خود خود را
همان چیزی که جوینده همیجوید همانستی
همه یک ذات سی و دو یکی عاشق یکی دلبر
چو باشد سی و دو یک شیء چه جای این و آنستی
شد اینجا سی و دو دلبر شد آنجا سی و دو عاشق
چو هر دو سی و دو هستند همان یک غیب دانستی
از آن است سی و دو عاشق به روی سی و دو دایم
که سی و دو ز سی و دو دل و هم دلستانستی
بود آن سی و دو آدم که هست از بیست و هشت پیدا
که هست آن احمد مرسل که سلطان دو کانستی
چو شد این بیست و هشت منشق از او شد سی و دو ظاهر
ز احمد شد عیان آدم، چو اصل جسم و جانستی
بیا بشنو دگر مطلع ز وصف احمد امی
که این مطلع از آن بهتر که وصفش بیکرانستی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف جمال و ویژگیهای خاص حضرت محمد (ص) پرداخته است. شاعری با زبان زیبا وصف میکند که جمال او به زیبایی جاودان میماند و شخصیت او نشاندهندهی تمامی اصول قرآن است. او به خوبی اشاره میکند که خداوند خوبان را دوست دارد و این زیبایی در وجود حضرت محمد به وضوح نمایان است. جمال ایشان با ابروها و چشمانش خاص و بینظیر است و عشق و محبت ایشان در دلها نفوذ دارد. شاعر به وحدت وجود و یکپارچگی در عشق و زیبایی اشاره میکند و بر این باور است که همه چیز از وجود حضرت محمد نشأت میگیرد و او منبع تمام خوبیها و کمالات است. در نهایت، شاعر از وصف فراگیر ایشان سخن میگوید که به اندازهای وسیع و عمیق است که وصفش همواره ادامه دارد.
هوش مصنوعی: من بنده آن زیبایی هستم که مانند ماه در آسمان میدرخشد، و جمال او به اندازهای زیباست که مانند حیات ابدی میماند.
هوش مصنوعی: زمانی که خداوند تمام اصول قرآن را بر چهره او نوشت، روی او به مانند کتاب زیبایی است که خطش ترجمهگر معانی الهی میباشد.
هوش مصنوعی: وقتی که حقیقت خوب است، خوبان را به خاطر خوبیشان دوست میدارد. این محبت آنقدر واضح و آشکار میشود که انسان میتواند از درون خود به آن پی ببرد.
هوش مصنوعی: همه زیباییها و خوبیها منبعی دارند و او زیبایی و خوبیاش را از گفتارش به دست میآورد، مانند زیبایی زلف و خطی که شبیه نون ابروان است.
هوش مصنوعی: اگر ابرویش به جانم بزند و با نگاهی دل را هدف قرار دهد، من همچنان از ابرویش شکایت میکنم، چرا که او مانند تیری است که در کمان آماده شلیک است.
هوش مصنوعی: وقتی که ابروهایش به صورت قوسدار روی چشمانش نشسته، من به خاطر زیبایی ابروهایش، به آن سجده میکنم، چون چشمانش مانند ستارهای درخشان و پر از جذابیت است.
هوش مصنوعی: هر چیزی را که با نگاه و توجه خود به آن بپردازم، همانند آن چیز، همه چیز دیگر روشن و نمایان میشود.
هوش مصنوعی: نمیدانم اشیاء چگونه میتوانند نشاندهندهی نقش و جلوهی چهرهی او باشند، چون چهرهاش بهحدی زیباست که از دیدن آن هیچ نشانی باقی نمیماند.
هوش مصنوعی: خطی که بر روی اوست، همیشه نشانه نماز و سجدهاش بوده است، چون قامت او به قد و قامت قیامت در آن زمان شبیه است.
هوش مصنوعی: زمانی که او در جستجوی صورت و شکل خود است، در واقع در جستجوی خودِ حقیقیاش میباشد. در واقع، آنچه جوینده به دنبال آن است، همان چیزی است که خود او نیز به دنبال آن میباشد.
هوش مصنوعی: همه انسانها در اصل و ذات خود یکی هستند و تنها عشق و محبوبیت است که باعث میشود افراد را از هم تفکیک کنیم. اگر همه یک چیز باشند، دیگر فرقی بین این و آن نیست.
هوش مصنوعی: در اینجا سی و دو دلبر وجود دارد و در آنجا سی و دو عاشق. چون هر دو به تعداد سی و دو هستند، در واقع میتوان گفت که آنها یک حقیقت پنهان را درک کردهاند.
هوش مصنوعی: سی و دو عاشق وجود دارند که هر یک به شکل خاصی با عشق خود ارتباط دارند. این عشقها از دلهای مختلف و حالات متفاوت نشأت میگیرند و همه این دلها به نوعی با هم در ارتباطاند.
هوش مصنوعی: در این بیت اشاره شده که تعداد انسانها به سی و دو میرسد، که در میان آنها از بیست و هشت نفر مشخص است. همچنین به شخصیت مهمی به نام احمد مرسل اشاره میکند که به عنوان سلطان دو عالم شناخته میشود. در واقع، به اهمیت و ارزش این افراد در میان دیگران پرداخته شده است.
هوش مصنوعی: زمانی که این بیست و هشت (بهعنوان نمایندگان یک دوره یا مرحله) از آن جدا شدند، سی و دو بهوجود آمد. حقیقت وجود آدمی، که ریشه در وجود احمد دارد، بهوضوح نمایان شد، همانطور که اصل جسم و جان نمایان است.
هوش مصنوعی: بیا و بشنو بار دیگر از ویژگیهای احمد امی، چرا که این توصیف از آنچه گفته شده، بهتر است و وصف او هیچ حد و مرزی ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زمین از خرمی گویی گشاده آسمانستی
گشاده آسمان گویی شکفته بوستانستی
به صحرا لاله پنداری ز بیجاده دهانستی
درخت سبز را گویی هزار آوا زبانستی
به شب در باغ گویی گل چراغ باغبانستی
[...]
غلام پاسبانانم که یارم پاسبانستی
به چستی و به شبخیزی چو ماه و اخترانستی
غلام باغبانانم که یارم باغبانستی
به تری و به رعنایی چو شاخ ارغوانستی
نباشد عاشقی عیبی وگر عیب است تا باشد
[...]
اگر مانند رخسارت گلی در بوستانستی
زمین را از کمالیت شرف بر آسمانستی
چو سرو بوستانستی وجود مجلس آرایت
اگر در بوستان سروی سخنگوی و روانستی
نگارین روی و شیرین خوی و عنبربوی و سیمین تن
[...]
چو بالای تو گر سروی میان بوستانستی
از آن سرو سهی بستان بهشت جاودانستی
ز وصف یک سر مویت شدی عاجز بیان من
به جای هر سر مویی مرا گر صد زبانستی
همیخواهم که او با من کند یاری چو جان با تن
[...]
حبیب فضل حق احمد که میر عاشقانستی
دو عالم را به زیبایی امیر و مهربانستی
چو هست امّی از آن رو امیانند امتان او
به محشر او ز فضل حق شفیع امتانستی
چو ام اصل است و ما در هم که هست آن آدم و حوا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.