بخر پند و مکن حکمت فروشی
خموشی کن خموشی کن خموشی
چو دهقانر است پنهان دانه در گل
در آخر یابد از آندانه حاصل
و گر بگشود خاک و وانمودش
بغیر از ناامیدی نیست سودش
تو را حکمت چو حرفی در دل آرد
گرش پوشیده داری حاصل آرد
شود آن حرف فعل و از تو زاید
جهانی را چو خور روشن نماید
گر آوردی بلب جزء هوا شد
گهر رفت از کف و جانت گدا شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.