ز بسکه دیر شد ای دوست انتهای فراقت
برفت از نظرم روز ابتدای فراقت
همین نه من بفراق تو مبتلا شدم و بس
به هر که می نگرم هست مبتلای فراقت
مگر بشر بت وصلم کنی علاج که دیگر
به هیچ به نشود درد بیدوای فراقت
دل حزین نشود هیچگه زیاد تو خالی
انیس جان نبود هیچکس سوای فراقت
کنار من که فراقت نشسته جای تو خواهم
شود دمی که نشینی تو باز جای فراقت
ز من جدا نشود لحظه فراق و چه خوش بود
اگر وفای تو هم بود چون وفای فراقت
فراق هم بفراق تو مبتلاست نداند
صغیر با که دهد شرح ماجرای فراقت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز بسکه دیر شد ای دوست انتهای فراقت
برفت از نظرم روز ابتدای فراقت
همین نه من بفراق تو مبتلا شدم و بس
به هر که می نگرم هست مبتلای فراقت
مگر بشر بت وصلم کنی علاج که دیگر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.