گنجور

 
صغیر اصفهانی

موشکافی به جهان گرچه بود پیشهٔ ما

به میان تو نبرده است ره اندیشهٔ ما

ما که داریم به عشق تو عنان تا چه کند

دل چون سنگ تو با این دل چون شیشهٔ ما

هر کسی را هنری پیشه و کاری در پیش

نیست جز عشق تو ای رشک پری پیشهٔ ما

اگر از فتنهٔ چشم تو بیابیم امان

نیست از فتنهٔ دور فلک اندیشهٔ ما

با چنین اشک روان سرخوش و خرم دایم

چون نباشیم که در آب بود ریشهٔ ما

مدعی تیشهٔ ما آه بود ریشهٔ خود

رو نگهدار و بپرهیز از این تیشهٔ ما

زاهوی چشم بتانیم در اندیشه صغیر

با وجودی که رمد شیر نر از بیشهٔ ما