گنجور

 
صغیر اصفهانی

گفتن یک یاعلی به صدق و ارادت

به بود از صد هزار سال عبادت

جز که بچوگان یاعلی نربوده

هر که ز میدان ربوده گوی سعادت

هر که مریض غم وی است مسیحا

آیدش از چرخ چارمین بعیادت

بنده او باش و کوس پادشهی زن

در ره او میر و بر ثواب شهادت

گاه اجل یاعلی است ورد من این شد

گوش زد از مادرم به وقت ولادت

خالق ارض و سما علی است در این باب

جملهٔ ذرات می‌دهند شهادت

ره بولای علی نیافت جز آنکو

در ره تحقیق رفت از ره عادت

دامن هر کس صغیر وار رها کن

دامن او گیر پس بدست ارادت