دور هجران را مگر اتمام نیست
یا مگر صبح از پی این شام نیست
با که بفرستم غم دل را بدوست
چون صبا هم محرم پیغام نیست
نی منت تنها به دام افتادهام
کیست آنکو بستهٔ این دام نیست
خواندهام تاریخ دور روزگار
هیچ دوری به ز دور جام نیست
چون دل من عاشقی آغاز کرد
گفتم آعاز تو را انجام نیست
هر کسی کامی گرفت از یار خویش
کس چو من در عاشقان ناکام نیست
عاشقی را شرط بی اندازه است
این قبا زیبا به هر اندام نیست
گر طریق عشق می پوئی صغیر
پخته شو کاین ره ره هر خام نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساس درد و تنهایی ناشی از هجران و جدایی اشاره دارد. شاعر به این فکر میکند که دوری و جدایی پایانی ندارد و همواره در جستجوی کسی است که بتواند غم دلش را با او در میان بگذارد. او همچنین به این نکته اشاره میکند که عاشقی کار سادهای نیست و باید بالغ و پخته بود تا بتوان به درستی این راه را پیش برد. شاعر با تأکید بر ناکامی خود در عشق، نشان میدهد که این حالت از عشق و انتظار ادامه دارد و به سادگی نمیتوان آن را پشت سر گذاشت.
هوش مصنوعی: آیا دوری از محبوب پایان ندارد یا اینکه آیا صبحی بعد از این شب تیره وجود ندارد؟
هوش مصنوعی: نمیدانم با که درد دل خود را در میان بگذارم، چون مانند نسیم، کسی نیست که راز من را بفهمد.
هوش مصنوعی: من به دام افتادهام و تنها هستم، آیا کسی هست که مرا از این دام نجات دهد؟
هوش مصنوعی: به تماشا و مطالعه تاریخ گذشته پرداختهام و دریافتهام که هیچ دورانی به اندازه دورانی که در آن هستیم، به دوری و دور از هم نیست.
هوش مصنوعی: وقتی دل من عاشق شد، به او گفتم که شروع تو پایانی ندارد.
هوش مصنوعی: هر کسی از معشوق خود بهرهای برده است، اما هیچکس مثل من در بین عاشقان ناکام نیست.
هوش مصنوعی: عشق واقعی نیازمند ویژگیهای خاصی است و فقط به زیبایی ظاهری وابسته نیست.
هوش مصنوعی: اگر در مسیر عشق قدم میگذاری، باید بالغ و پخته شوی، زیرا این مسیر برای افراد ناپخته مناسب نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گفت بر من زین سخن جز نام نیست
لاجرم یک ساعتم آرام نیست
عشق سیمرغ است، کو را دام نیست
در دو عالم زو نشان و نام نیست
پی به کوی او همانا کس نبرد
کاندر آن صحرا نشان گام نیست
در بهشت وصل جانافزای او
[...]
گفت من، گفتش برو هنگام نیست
بر چنین خوانی مقام خام نیست
خوشتر از دوران عشق ایام نیست
بامداد عاشقان را شام نیست
مطربان رفتند و صوفی در سماع
عشق را آغاز هست انجام نیست
کام هر جویندهای را آخریست
[...]
هرکه با زلف تو اندر دام نیست
همچو من پیوسته بی آرام نیست
گر چه باشد سرو همبالای تو
راستی را چون تو با اندام نیست
چشم نرگس دل نیارد کرد صید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.