گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صغیر اصفهانی

چون خصر ره بچشمهٔ حیوانم آرزوست

یعنی دو بوسه زان لب خندانم آرزوست

صیاد تا به دام تو گردیده ام اسیر

دیگر نه طرف باغ و نه بستانم آرزوست

تا نسبتی بزلف تو پیدا کنم مدام

سرگشتگی و حال پریشانم آرزوست

بر کف گرفته ام پی ایثار جان و سر

دیدار روی دلکش جانانم آرزوست

خواهم که رو بکعبهٔ مقصود آورم

یعنی جوار شاه خراسانم آرزوست

گفتم صغیر سیل سرشگت جهان گرفت

گفتا چو نوح دیدن طوفانم آرزوست