ای علی رحمت ای شاه نخست
که دل ارباب دل در دست توست
گر دل ما را غم عشقت شکست
گو شکسته باش کز بهر تو است
در دل بشکسته چون داری تو جا
شد دل اشکسته ما را مدعا
در غم عشق خود ای کامل هنر
کن دلم را هر زمان اشکسته تر
هر دلی کاشکسته مهر تو نیست
آن دل حیوان بوَد نی ز آدمی است
چون رهاندی کشتی ما از خطر
گو چرا بشکست کشتی را خضر
ور شکست آن را به فرمان خدا
داد ارادت را به خود نسبت چرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.