وَ أَنّٰا لَمَسْنَا اَلسَّمٰاءَ فَوَجَدْنٰاهٰا مُلِئَتْ حَرَساً شَدِیداً وَ شُهُباً (۸) وَ أَنّٰا کُنّٰا نَقْعُدُ مِنْهٰا مَقٰاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ یَسْتَمِعِ اَلْآنَ یَجِدْ لَهُ شِهٰاباً رَصَداً (۹) وَ أَنّٰا لاٰ نَدْرِی أَ شَرٌّ أُرِیدَ بِمَنْ فِی اَلْأَرْضِ أَمْ أَرٰادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً (۱۰) وَ أَنّٰا مِنَّا اَلصّٰالِحُونَ وَ مِنّٰا دُونَ ذٰلِکَ کُنّٰا طَرٰائِقَ قِدَداً (۱۱) وَ أَنّٰا ظَنَنّٰا أَنْ لَنْ نُعْجِزَ اَللّٰهَ فِی اَلْأَرْضِ وَ لَنْ نُعْجِزَهُ هَرَباً (۱۲) وَ أَنّٰا لَمّٰا سَمِعْنَا اَلْهُدیٰ آمَنّٰا بِهِ فَمَنْ یُؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلاٰ یَخٰافُ بَخْساً وَ لاٰ رَهَقاً (۱۳) وَ أَنّٰا مِنَّا اَلْمُسْلِمُونَ وَ مِنَّا اَلْقٰاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولٰئِکَ تَحَرَّوْا رَشَداً (۱۴) وَ أَمَّا اَلْقٰاسِطُونَ فَکٰانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً (۱۵)
و بدرستی که جستیم آسمان را پس یافتیم آن را پر شده از نگهبانان سخت و تیرهای شهاب (۸) و بدرستی که ما بودیم که مینشستیم از آن در نشیمنها برای گوش کردن پس کسی که استماع مینماید اکنون میآید برایش تیر شهاب متوجه (۹) و بدرستی که نمیدانیم آیا شری خواسته شده بآنکه در زمین آمد یا خواسته بود پروردگارشان خیری (۱۰) و بدرستی که بعضی از ما صالحانند و بعضی از ما ورای آن و هستیم طوایف جدا جدا (۱۱) و بدرستی که گمان کردیم آنکه عاجز نتوانیم ساخت خدا را در زمین و عاجز نتوانیم کرد او را از راه گریختن (۱۲) و بدرستی که ما چون شنیدیم هدایت را ایمان آوردیم باو پس کسی که ایمان آورد بپروردگار خود پس بیم نخواهد داشت از نقصان و طغیان (۱۳) و بدرستی که ما بعضی از ما منقادانیم و بعضی از ما تعدیکنندگانند پس کسی که انقیاد ورزید پس آنها جویا شدند راه نجات را (۱۴) و اما تعدیکنندگان پس باشند از برای جهنم هیمه (۱۵)
آنکه ما کردیم قصد آسمان
تا نماییم استراق سمع از آن
یافتیم از پاسبانان شدید
آسمان را پُر که می آمد پدید
وز شُهُب و اجسام ناری که ملک
منع دیوان زآن نمایند از فلک
ما بُدیم آنکه نشستیم از سما
در نشیمن های عالی هر کجا
بهر سمع اعنی خبرها یک به یک
گوش می کردیم اقوال ملک
این زمان از جنّیان هر کس طلب
می کند اخبار، بس باشد عجب
یابد او استارة آتش فشان
کش کند منع از صعود آسمان
ما نمی دانیم زین آیا به فرض
خواسته شد مر بدی بر اهل ارض
یعنی از اینکه ملایک منع ما
می نمایند از صعود اندر سما
یا اراده کرده مر پروردگار
رشد و خیری بهر ایشان زین قرار
چون ز ما شایستگان هستند بیش
که به نیکویی و خیراتند پیش
هم ز ما باشند قومی پست تر
زآن کسان که صالحند و نیک فر
یا که غیر صالحان یعنی بدان
مقتصد یا در میان این و آن
راههای ما بود از یکدگر
منقطع چون آنکه باشد در بشر
راههای مختلف داریم ما
نی که بر یک راه و رفتاریم ما
این بدانستیم بر وجه یقین
حق ز ما عاجز نگردد در زمین
هم نه ما عاجز کنیم او را از آن
که گریزیم از کنار آسمان
گر کند بر ما ار ادة امری او
کی ز فرمانش توان بر تافت رو
جنّیان را اعتقاد این است و حال
که بود غالب بر ایشان ذوالجلال
چونکه قرآن را شنیدیم از طلب
کآن هدایت راست از هر ره سبب
ما به آن می بگرویدیم از تمام
یا به او کز وی شنیدیم آن کلام
پس هر آن کس بگرود بر رب خود
پس نترسد او ز نقص و رهق و بد
بعضی از ما مسلمند و معتمد
بعضی از ما هم ستمکاران به خود
پس هر آن بر امر حق گردن نهاد
کرده اند آن قوم پس قصد رشاد
وآنکه بیرون رفتگانند از طریق
هیزمند اندر جهنم آن فریق
وحی کرده بر من این گشته دگر
این است شأن و قصه از حکم و خبر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.