گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صفی علیشاه

إِنَّمٰا إِلٰهُکُمُ اَللّٰهُ اَلَّذِی لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ هُوَ وَسِعَ کُلَّ شَیْ‌ءٍ عِلْماً (۹۸) کَذٰلِکَ نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنْبٰاءِ مٰا قَدْ سَبَقَ وَ قَدْ آتَیْنٰاکَ مِنْ لَدُنّٰا ذِکْراً (۹۹) مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ یَحْمِلُ یَوْمَ اَلْقِیٰامَةِ وِزْراً (۱۰۰) خٰالِدِینَ فِیهِ وَ سٰاءَ لَهُمْ یَوْمَ اَلْقِیٰامَةِ حِمْلاً (۱۰۱) یَوْمَ یُنْفَخُ فِی اَلصُّورِ وَ نَحْشُرُ اَلْمُجْرِمِینَ یَوْمَئِذٍ زُرْقاً (۱۰۲) یَتَخٰافَتُونَ بَیْنَهُمْ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاّٰ عَشْراً (۱۰۳) نَحْنُ أَعْلَمُ بِمٰا یَقُولُونَ إِذْ یَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِیقَةً إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاّٰ یَوْماً (۱۰۴) وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ اَلْجِبٰالِ فَقُلْ یَنْسِفُهٰا رَبِّی نَسْفاً (۱۰۵) فَیَذَرُهٰا قٰاعاً صَفْصَفاً (۱۰۶) لاٰ تَریٰ فِیهٰا عِوَجاً وَ لاٰ أَمْتاً (۱۰۷) یَوْمَئِذٍ یَتَّبِعُونَ اَلدّٰاعِیَ لاٰ عِوَجَ لَهُ وَ خَشَعَتِ اَلْأَصْوٰاتُ لِلرَّحْمٰنِ فَلاٰ تَسْمَعُ إِلاّٰ هَمْساً (۱۰۸) یَوْمَئِذٍ لاٰ تَنْفَعُ اَلشَّفٰاعَةُ إِلاّٰ مَنْ أَذِنَ لَهُ اَلرَّحْمٰنُ وَ رَضِیَ لَهُ قَوْلاً (۱۰۹) یَعْلَمُ مٰا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ مٰا خَلْفَهُمْ وَ لاٰ یُحِیطُونَ بِهِ عِلْماً (۱۱۰) وَ عَنَتِ اَلْوُجُوهُ لِلْحَیِّ اَلْقَیُّومِ وَ قَدْ خٰابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً (۱۱۱) وَ مَنْ یَعْمَلْ مِنَ اَلصّٰالِحٰاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلاٰ یَخٰافُ ظُلْماً وَ لاٰ هَضْماً (۱۱۲)

نیست اله شما جز خدایی که نیست الهی مگر او احاطه کرده همه چیز را از راه دانش (۹۸) همچنین می‌خوانیم بر تو از چیزهای آنچه بحقیقت گذشته و بدرستی که دادیمت از نزد خود قرآن با نام نیک (۹۹) کسی که روی گرداند از آن بدرستی که او برمیدارد روز قیامت بار گرانی (۱۰۰)جاودانیان در آن و بد است آن مر ایشان را روز قیامت باری (۱۰۱) روزی که دمیده شود در صور و حشر نمائیم گناهکاران را روزی چنین کبود چشمان (۱۰۲) پنهان گویند میان خود که درنگ نکردید مگر ده روز (۱۰۳) ما داناتریم بآنچه می‌گویند هنگامی که خواهند گفت خوب‌ترشان در مسلک که درنگ نکردید مگر روزی (۱۰۴) و می‌پرسند ترا از کوه‌ها پس بگور برافشاند آنها را پروردگارم برافشاندنی (۱۰۵) پس واگذار آن را ساده هموار (۱۰۶) که نه بینی در آن کژی و نه برآمدگی (۱۰۷) روزی چنین پیرو می‌شوند خواننده را نباشد انحرافی برایش و پست می‌شود آوازها برای خدای بخشنده پس نشنوی مگر آواز آهسته (۱۰۸) آن روز سود نکند شفاعت مگر آن کس که دستوری داده باشد مر او را خدای بخشنده و رضا داده باشد مر او را گفتار (۱۰۹) می‌داند آنچه باشد میان دستهاشان و آنچه باشد پس پشتشان و احاطه نمی‌کند باو از راه دانش (۱۱۰) و خوار شد رویها برای خدا زنده پاینده و بدرستی که نومید شد آنکه برداشت ظلمی را (۱۱۱) و کسی که می‌کند از خوبیها و اوست مؤمن پس نخواهند ترسید از ستمی و نه شکستی (۱۱۲)

غیر از این نبود شما را او خداست

که به جز او نیست معبودی به راست

خود به هر شیئی رسیده علم او

همچنین قصه نماییم آن به تو

واقعاتی را که بُد در ماسبق

بر تو آگاهی دهیم از صدق و حق

بر تو ما دادیم قرآن را ز خود

وآنکه کرد اعراض از وی از حسد

در قیامت کرده بار حمل وزر

نیست این اعراض جز آثار وزر

جاودان باشند در آثار بد

در قیامت زیر وزر و بار بد

هست روز یُنْفَخُ فِی الْصور آن

ما فراهم آوریم آن مجرمان

چشمشان آن روز می باشد کبود

حاملان بار وزر اندر نمود

در عرب می بود شایع این صفت

بر نشان دشمنی از معرفت

کش جگر باشد سیاه اندر نمود

شاربش زرد است و چشم او کبود

پس به هم گویند آهسته به حشر

آن جماعت مَا لَّبِثْتُم غَیرَ عَشْر

ما به آن داناتریم اندر سند

چون بگویند آنکه بیش استش خرد

بل شما بودید در آن دار تنگ

روزی از روی توقف با درنگ

از تو میپرسند از وضع جبال

که چه خواهد بودشان در حشر حال

پس پراکنده بگو خواهد نمود

جمله را پروردگارم در شهود

پس گذارد ارض را در حال خود

همچنان هموار بی تلّ و عقد

نه بلندی باشدش نه اعوجاج

خیزد اعنی از میان ، طبع و مزاج

پیروند آن روز مردم برملا

داعی خود یعنی اسرافیل را

لَا عِوَجَ لَهُ یعنی از آن خواندنش

کس نتاند منحرف شد از فنش

چون بخواند هر که را که خواندنی است

از اجابت ممکنی را چاره نیست

سست للرّحمان شود آوازها

نشنوی پس جز که نرم آن رازها

نبود آن روز از شفاعت هیچ سود

جز که بدهد اذن رحمان ودود

هم رضای او بود در قول ها

دم زند کی کس گر او نبود رضا

داند آن چیزی که ایشان راست پیش

وآنچه هست از بعدشان از علم خویش

کس محیط اما به وی از روی ذات

می نگردد بل به جزئی از صفات

زآنکه جز او هر چه باشد فعل اوست

کی به فاعل او محیط از هیچ روست

کرد ذکر این بهر تذکار عوام

ور نه این باشد بدیهی بر کرام

یعنی آنچه شد توان بر وی محیط

هست مخلوق از مرکب یا بسیط

کس ندارد آگهی از ذات او

بل به چیزی کم ز معلومات او

شرح این در آیة الکرسی تمام

گفته ام گر باشدت فهم کلام

خوار باشد روی های ممکنات

بر خدای حیّ قیوم از جهات

بس بود بی بهره از هر خیر هم

آنکه او برداشت باری از ستم

وآنکه کرد او فعل نیک او مؤمن است

پس نترسد از ستم هم نه از شکست