گنجور

 
صفی علیشاه

کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذٰا حَضَرَ أَحَدَکُمُ اَلْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْراً اَلْوَصِیَّةُ لِلْوٰالِدَیْنِ وَ اَلْأَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَی اَلْمُتَّقِینَ (۱۸۰)

نوشته شد بر شما چون حاضر شود یکی از شما را مرگ اگر وا گذارید مالی را به نیکی وصیت کردن برای پدر و مادر و نزدیکی بنیکی سزاوار بودن بر پرهیزکاران (۱۸۰)

« در بیان وصیات و تأکید در عمل کردن به آن »

شد نوشته بر شما هنگام فوت

از شما چون شد یکی حاضر به موت

مر وصیّت مانده گر مالی بجا

زو به سوی والدین و اقربا

زآنچه معروف است و حق بر متقین

که نباشد جمع آن از جور و کین

گر شده جمع آن به ظلم آن بی خرد

شاید ار گردد بر آن مظلوم رد

لیک باشد گر معیّن، قدر آن

که به خواری اخذ کرده است از فلان

مال معروف آن بود کز عدل و داد

جمع گردد نی به ظلم و کین، زیاد

هست معروف آنکه روز داوری

وزر نبود تا از آن گردی بری

کس نگوید مال از آن مظلوم بود

که به دست آورد و این معلوم بود

پس شود آن مالها روز شمار

هر دِرم از بهر جانت زخم مار

بر چنین مالی کجا حق کرده امر

کن وصیّت یا بده بر زید و عمر

شد وصیّت لایق مال حلال

که بود معروف در نزد رجال

یعنی آن را اهل دین دانند خیر

وانتسابش بر تو باشد نی به غیر

باز معروف ار که دانی حکمتش

هم توان بودن به موصی نسبتش

تا وصیّت او به عدل و دین کند

نی به میل نفس بی تمکین کند

عدل آن باشد که اندر اصل و فرع

حکم او ثابت بود در عقل و شرع

او وصیّت کرد بر آئین حق

نیست فعلش باطل اندر دین حق