گنجور

 
صفی علیشاه

وَ إِلٰهُکُمْ إِلٰهٌ وٰاحِدٌ لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ هُوَ اَلرَّحْمٰنُ اَلرَّحِیمُ (۱۶۳)

و خدای شما خدائیست یگانه نیست خدایی مگر او بخشندۀ مهربان (۱۶۳)

آن خدایی که شما را شاهد است

آن خدای بی شریک واحد است

نیست غیر از او خدایی از قدیم

بر خلایق اوست رحمان الرحیم

واحد بالذات مطلق از قیود

نیست موجودی سوای او به بود

غیر او لاشیء بحت است و عدم

کی شود لاشیء شریک ذوالکرم

نیست در ذات و صفات او را مثال

پس به نزد عقل شرک آمد محال

شرک بر وی نیست ممکن جز ز جهل

عاقلان را فهم این معنی است سهل

زآنکه هستی تام باشد در کمال

فرض اثنینیت او را شد محال

غیر او موجودی اندر هست، نیست

تا تو گویی نیستش ثانی یکی است

او نه آن یکتاست یا آنگونه فرد

که توان هم مثل او تصویر کرد

در مثل یکتاست شمس، این بیّن است

لیک مثلش در تصور ممکن است

همچنین هر واحدی در نزد فهم

مثل او آید به ذهن و هم به وهم

لیک او در وحدتش تنظیر نیست

مثلش اندر ذهن و در تصویر نیست

زآنکه هستی نزد ارباب سبل

مطلق است از کیف و کم و جزء و کل

پس به یکتایی جز او معبود نیست

واحد است و غیر او موجود نیست

واحدی نی کز پی اش باشد عدد

واحدی بل کو بود فرد و احد

واحدیّت هست عین ذات او

وحدتش ظاهر بود ز آیات او

هر وجودش خاضع است و عابد است

در عبودیّت دلیل واجد است

هست هر شیء واحد اندر حد خود

نه چنان واحد که بی حد است و عد

یا نباشد حادث و قسمت پذیر

یا بود در وحدت خود بی نظیر

در گلستان صد هزاران گل نگر

جملگی بر شکل و شبه یکدگر

لیک یکتا هر یکی بر ناگزیر

وین نشان واحد است اندر کثیر

وحدت آمد داد کثرت را نمود

ور نه کثرت نه وجودستش نه بود

لا اله الاّ الله این است ای فقیر

که جز آن واحد نبینی زین کثیر

غیر ذات واحد قیّوم حی

نیست چیزی تا تو گویی چیست وی

یا دهی نسبت که آن معبود نیست

شیء معدومی که خود موجود نیست

گر گدایی فرض گردد در وجود

میتوان گفتن که او سلطان نبود

ور گدایی هیچ نبود در عدم

کس نگوید نیست او شاه قدم

جای نسبت نیست اینجا ای عمو

تا تو گویی لا اله غیره

غیر کبود تا که او باشد اِله

با عدم حق را چه نسبت ای پناه

هستِ رحمان هم به رحمت کامل است

رحمتش بر کلّ اشیاء شامل است

اینست آن رحمت که در قوس نزول

کرد در هستی خود اشیاء را قبول

هم رحیم است اعنی او بر مؤمنین

رحمتش خاص است در راه یقین

آنچه را او داده بر ما بی عوض

رحمت رحمانی است از آن غرض

وآن فیوضاتی که مزد خدمت است

شد محقق کآن رحیمی رحمت است

اولین آیت به توحید وجود

کآمد از حق بر نبی این آیه بود