وَ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمّٰا نَزَّلْنٰا عَلیٰ عَبْدِنٰا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ اُدْعُوا شُهَدٰاءَکُمْ مِنْ دُونِ اَللّٰهِ إِنْ کُنْتُمْ صٰادِقِینَ (۲۳) فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا اَلنّٰارَ اَلَّتِی وَقُودُهَا اَلنّٰاسُ وَ اَلْحِجٰارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکٰافِرِینَ (۲۴)
و اگر بوده باشید در شک از آنچه فرو فرستاده ایم بر بندۀ خود پس بیاورید به سورهای مانند آن و بخوانید گواهان خود را از جز خدا اگر هستید راستگویان (۲۳، پس اگر نکردید و هرگز نخواهید پس بترسید از آن آتش که آتشانگیز آن مردمان کافرند و سنگ کبریت آماده شده برای کافرین (۲۴)
ور به شک باشید زآنچه از رشد
ما فرستادیم بهر عبد خود
یعنی این قرآن با افضال و سود
سوره ای آرید مثلش در نمود
شاهدان خویش را سازید جمع
چیست پیش شمس، نور برق و شمع؟
شاهدان آن عقل و فهم کوته اند
مات و محجوبند و «مِن دون اللّه»اند
عقل نامحجوب آن اللّهی است
هم فروغ احمد (ص) است و شاهی است
می درخشد بر مثال آفتاب
هست در صید معانی چون عقاب
عقل محجوبان ذُبابند ای خلیل
کی مگس همپر شود با جبرئیل؟
عقل و فکر آرید جمع ار صادقید
از پی اتیان به فهمی لایقید
ور که نتوانید هیچ این کار کرد
باید از آتش حذر ناچار کرد
کاندر آن آتش همه سرها دُمند
کافران در وی مثال هیزمند
آتشی سوزنده تر کو از حسد
وآن خیالات خسیس بی رشد
وآن غرور و آن شرور و حرص و آز
کز جحیم نفس گردد شعله ساز
حرّ نارِ دوزخ و سوز و وَجَع
صورت نوعیه را باشد تبع
آن چنان کاخلاق زشتت چون غضب
جسم را اندازد اندر صد تعب
گشت روحانیتش نار جحیم
همچو خُلق خوش که شد نور و نعیم
سنگ کبریت است هر خوی بدت
که مهیا شد به نفس مرتدت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.