گنجور

 
صفی علیشاه

وَ قٰالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ آیَةَ مُلْکِهِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ اَلتّٰابُوتُ فِیهِ سَکِینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ بَقِیَّةٌ مِمّٰا تَرَکَ آلُ مُوسیٰ وَ آلُ هٰارُونَ تَحْمِلُهُ اَلْمَلاٰئِکَةُ إِنَّ فِی ذٰلِکَ لَآیَةً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ (۲۴۸)

و گفت مر ایشان را پیغمبرشان بدرستی که نشانی پادشاهی او آنست که بیاید شما را تابوت که در او است آرام از پروردگارتان و وامانده از آنچه گذاشت آل موسی و آل هارون بر می‌دارندش فرشتگان بدرستی که در این هر آینه نشانه‌ایست برای شما اگر باشید گروندگان (۲۴۸)

گفت شمعون قوم را کاندر نشان

بهر او تابوت آید ز آسمان

بر شما شاه از خدا طالوت شد

آیت شاهیش مر تابوت شد

اندر آن باشد سکینه استوار

که بماند از آل موسی یادگار

بی گمان او را ملایک حاملند

که به فتح و نصرت از حق عاجلند

باشد اندر وی نشانیها یقین

گر شما باشید هیچ از مؤمنین

بوده آن تابوت موسی در نسق

کش به نیل افکند مادر ز امر حق

بس معظم بد در اسرائیلیان

زو تبرک می بجستند این و آن

وقت رحلت موسی آن الواح را

وضع در وی کرد مر مفتاح را

وآنچه ز آثار نبوّت داشت او

وآن میان قوم خود بگذاشت او

حفظ کرد از آن وصیّت یوشعش

تا برد در کار نزد موقعش

بود اندر قوم محفوظ از تلف

جمله می کردند زو کسب شرف

بعد از آن شد خوار نزد مردمان

آلت و اسباب لعب کودکان

از میان قوم پس مفقود شد

بهر طالوت آن زمان موجود شد

یا ببردند از میان اعداءشان

زآن تبه گردید و زشت آراءشان

آن عمالق قدر و قوّت یافتند

رخ ز امر و نهی شان برتافتند

تا بر اسرائیلیان غالب شدند

سروران از سرکشان هارب شدند

فرقه ای گفتند هم ز اهل خبر

آمد آن تابوت بهر بوالبشر

بود در وی صورت پیغمبران

تا به موسی و آلش آمد زآن سران

چون بر او زآن قوم استخفاف شد

گشت مفقود آبشان ناصاف شد

چونکه شاهی داد حق طالوت را

کرد نازل بهر او تابوت را