گنجور

 
صفی علیشاه

ازین بهتر تو را گویم نشانی

که باشد در ریا نیک امتحانی

نظر کن در خیال فاطن خود

بیایی چیزی ار در باطن خود

که نتوانی نمود اظهار آن را

بگیر از جزء و کل معیار آنرا

بقدر آن ریا میدان که باقیست

اگر جیزی نباشد دان ریانیست

اگر چیزی در آن نبود مخالف

ز کشفش هم نباشد مرد خائف

ابائی نیست گر نبود خلافی

چه باک از امتحانت گر تو صافی

اگر پاکی بریز انبان خود را

عیان کن شیوه پنهان خود را

دغلهائی که داری نه بیکسو

دوروئیها که هستت کن بیکرو

چو دیدی نیست دیگر هیچ چیزی

که ترس زان اگر بیند عزیزی

ز تشویش ریا جانت خلاص است

چنین خالص شدن خاص خواص است