بعبدالباقی آن سلطان ایجاد
بقای ذات خود را سازد اشهاد
مگر بعد از فنای کل اشیاء
که حاصل گشت در سیرش بیکجا
حق او را بر بقای خویش باقی
نماید بیقدح هم مست ساقی
پرستد تا که حق را در مقامی
که از معبود و عابد نیست نامی
نماید چون تجلی وجه باقی
یکی گردد شراب و جام و ساقی
چو در جمعش شد اشیاء جمله هالک
شود مصداق یبقی وجه ربک
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.