گنجور

 
صفی علیشاه

تو عبدالوارث آنرا دان که حادث

چو شد فانی جانرا اوست وارث

خود اینهم از خواص اسم باقیست

بر اهل دور وارث وجه ساقیست

پس از فوت و فنای کل اشیاء

نماند کس بغیر از وجه یکتا

چو گردد قطره‌ها بر بحر راجع

شود بر قطره وارث بحر جامع

ز عبدالوارث ار جوئی نشانه

چو سوی فرق سازندش روانه

بود او وارث علم نبیین

پیمبر یا وصی باشد بتعیین

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode