گنجور

 
صفایی جندقی

روزی گفتم به یار، کای لعبت چین

در پای توام ز دست شد دولت و دین

خندید و به لعل غنچگان سود و سرود

کامشب سر و جان نیز نهی بر سر این

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode