فتحعلی شه راد گیتی خدای اعظم
کش آفتاب زیبد برخاک جبهه فرسای
کام و بقای جان را تک زین سرای فانی
برداشت دست و بگذاشت در راه آخرت پای
رفت از سپنج لانه زی ملک جاودانی
تا جوید از پی جشن در هشت کاخ مأوای
گفتم که ای به سوگت پنهان و فاش تا حشر
آفاق را به دل ویل افلاک را به جان وای
رفتی و ماند جاوید بر یاد رزم و بزمت
صد نعره در دل کوس صد ناله بر لب نای
سال رحیل او را پرسیدم از صفایی
با نالهٔ سبکسیر، با گریهٔ گرانپای
بسرود سوی قم پوی رویی به قبر وی کن
بر گوی باد جاوید در صحن جنتت جای
۱۲۵۰ق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.