ساقیا جان جاودانه بیار
صبحدم شد می شبانه بیار
مرغ از ره رسیده ما را
از می و نقل آب و دانه بیار
از خم وحدت آن شراب کهن
ای مدیر شرابخانه بیار
گرچه مستم ولی خراب نیم
یکدو ساغر بدین بهانه بیار
طره دوست در همست و پریش
ای نسیم شمال شانه بیار
آفتابا شب فراق مرا
از دم صبحدم نشانه بیار
پادشاها بحضرت درویش
سر طاعت بر آستانه بیار
ایدل آن دلفریب را دربند
بفسون و دم و فسانه بیار
دست تثلیث را ببر بکنار
پای توحید در میانه بیار
ای مغنی بزن نوای طرب
می و چنگ و دف و چغانه بیار
زن دم از عشق در حیاض و ریاض
ماهی و مرغ در ترانه بیار
سر نه چرخ را بچنبر حال
ای بلند اختر یگانه بیار
ببر از دست صعوه دل و باز
باز لاهوتی آشیانه بیار
چند در پرده ئی درآی ببزم
بچم اندر بر و چمانه بیار
بجهان دل صفا جانی
ای جهانداور زمانه بیار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.