گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صفای اصفهانی

ما گدای در فقریم و فلک بنده ماست

آفتاب آینه اختر تابنده ماست

چرخ را کوکبه کوکب و هنگامه هور

جمع در دایره از نور پراکنده ماست

خضر و الیاس دو سر چشمه سر ازلند

زنده از آب بقا آب بقا زنده ماست

هفت دریا نبود نیم بهای یم چشم

این چه آبیست که در گوهر ارزنده ماست

بحر لؤلؤی قدم قطره نیسان حدوث

آسمان مه نو پیرهن ژنده ماست

نعم کون درین کوی که مائیم فناست

بیت معمور، دل از نقمه آگنده ماست

شمس در بیت شرف پست و دل ماست بلند

شرف اینست که در طالع فرخنده ماست

خنده باغ بقا صورت باران فنا

گریه ابر هیولای شکر خنده ماست

آب دست دل ما آب ده کشت بهشت

تابش دوزخ ما آتش سوزنده ماست

پاکبازان قمار از لیم و غم عشق

خانه پرداز و جهان سوز و گدازنده ماست

ابر با رحمت و بارنده باران وجود

بحر با گوهر اندوخته شرمنده ماست

آندرختی که بهر کاخ بود شاخه او

در خیابان جنان طوبی بالنده ماست

ما صفائیم که موسی کف و عیسی نفسیم

معرفت نفحه شهود اژدر ارغنده ماست